کتاب و ادبیات

آزار و اذیت از نگاه جناب فردوسی!

چه کسانی یا چه دست های پنهانی به شکل مافیا یا باندهای مخوف در کار آزار رسانی بموقع به جماعت زحمتکش مورچگان می  باشند؟…..یعنی این قدر بیکاری فشار آورده که به مورچه  های بیچاره  گیر بدهند؟

رضا رفیع – ضمیمه ادب و هنر روزنامه اطلاعات| درست است که همۀ عرایض ما باید در راستای گرامیداشت شدید اللحن «حکیم ابوالقاسم فردوسی» بزرگ باشد و هر ساله هم همایش  ها و کنگره ها و سمینارهای مختلف علمی، ادبی، فرهنگی، تفریحی در اقصی نقاط برخی از مناطق کشور در این راستا برگزار می شود، اما این قضیه دلیل دندان شکنی نمی شود که ما اصطلاحاً جوگیر شویم و اگر حرف حسابی در راستای آن حکیم ادیب و آزاده داریم ، فی  المجلس و با کسب اجازه از محضر ارجمند خود آن گرامی مرد نزنیم و بلکه خود را به کوچه علی چپ بزنیم که درستش گویا گوشۀ ابوالچپ بوده است و گوشه  ای در موسیقی که ما صداقتش سر از آن در نمی  آوریم. شما را نمی  دانم!
خارج از جو:
اگر که با همـه درگیـر گـردی
بود بهتر که هی جوگیر گردی!

حقیر در این مطلب و در کمال جسارت (و با قبول هرگونه خسارت) می  خواهم به یکی از ابیات نصیحت آمیز جناب فردوسی ـ که حضرت سعدی هم به پیشواز آن رفته و نقل قول صریح کرده است ـ اشاره کنم و سوال خود را این گونه مطرح نمایم که : جناب فردوسی پور…….ببخشید، جناب فردوسی!….چرا در یکی از ابیات حکیمانه خود توضیح واضحات داده اید؟ بگذارید اصل بیت را نقل کنم تا دو زاری تلفن ذهن همگانی بیفتد.

به نقل از سعدی:
میــازار مــوری کـه دانــه کـش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است

توضیحات وارده: در راستای شعر فوق الذکر عجالتاً چند سؤال اساسی و بنیادی مطرح است:

۱ـ اولاً چه کسانی یا چه دست های پنهانی به شکل مافیا یا باندهای مخوف در کار آزار رسانی بموقع به جماعت زحمتکش مورچگان می  باشند؟…..یعنی این قدر بیکاری فشار آورده که به مورچه  های بیچاره  گیر بدهند؟…الان شما صفحۀ حوادث هر روزنامه  ای را که باز کنید، خوشبختانه هیچ خبر و اثری از آزار مورچه نمی بینید. پس پیش کشیدن این موضوع و حساس کردن افکار عمومی نسبت به آن، به چه منظوری می  تواند صورت گرفته باشد؟…آنهم در این اوضاع حساس کنونی  تر منطقه که آدم نمی  فهمد از کجا خورد!

۲ـ با توجه به بار معنایی جدید و مطبوعات ساختۀ «اذیت و آزار» درپاره  ای خبرهای حوادثی روزنامه  ها که به اعمال زشت و محکوم یکسری جوانان گول خورده و بعضاً اراذل و اوباش در ارتباط با برخی دختران بی گناه که به عنف و به زور انجام می پذیرد، اطلاق می  شود؛ در اینجا پس عبارت «میازار موری» چه معنا و مفهومی پیدا می  کند؟…. با مورچه ها هم بله؟!

۳ـ چرا باید توضیح واضحات داد؟….خب همه می دانند که اولاً کار مورچه(مور سابق) دانه کشی است و شغل دومی ندارد؛ در ثانی باز هم همه می دانند که هر مورچه ای جان دارد و قطعاً هم جان شیرین و عزیز خودش را دوست دارد و از سر راه نیاورده که لگدمال این و آن شود. پس بیان این توضیحات واضح به قصد چیست؟ آیا سلطان محمود غزنوی این چیزها حالیش نبوده یا یک چیزهای دیگری در کار بوده که ما از آن بی اطلاعیم؟

حرف آخر: تا همینجا توضیحات ما به قدر کافی به اصطلاح سه شد، دیگر بس است. الباقی پرسش  های اصولی و فلسفی ما بماند برای بعد. پس تا بعد. ضمناً مواظب مورچه  ها باشید.

جناب سعدی جامعه  شناس فرمود:
مورچگان را چو بود اتفاق شیر ژیان را بدرانند پوست

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا