سیاست

آقای پزشکیان! کم‌گویی را در صدر فضیلت‌های خود بنشانید

رییس‌جمهور محترم، برادر عزیز و بزرگوار، جناب دکتر پزشکیان عزیز. سلام عرض می‌کنم و از ایزد منان توفیق و سلامتی و عزت روزافزونتان را مسئلت دارم.

مصدع اوقات شریف شدم تا به جهت انجام تکلیف شهروندی و انشاءالله از سر اخلاص و فروتنی –آنقدری که عقلم می‌رسد و به صلاح می‌دانم_ شما را و دیگر ارکان دولت محترم را دلالت به خیر کنم و فریضه امر به معروف و نهی از منکر را بجا بیاورم.

این کمترین، در زمره طرفداران شماست و بی‌آنکه ابراز ندامت کند، در هر دو دوره به جنابعالی رای داده و همواره خود را در گروه حامیان دولت چهاردهم می‌داند، به همین جهت دوچندان خود را مکلف می‌داند که برای قوام و دوام دولت محترم گام بردارد.

منظور اینکه عرایضم از سر خیرخواهی است و به هیچ‌عنوان نمی‌شود و نباید آن را به حساب منازعات سیاسی و جناحی گذاشت یا آن را به عملیات ضد وفاق نسبت داد. اتفاقا همین دوری‌ام از جریان‌های سیاسی و پرهیزم از سهم‌خواهی کمک می‌کند که بی‌لکنت و بی‌محظور حرف بزنم و بی‌پرده‌پوشی نسبت به سخنرانی‌های ملال‌آور جنابعالی انتقاد کنم.

شما مرد فاضلی هستنید که فهرست کردن فضیلت‌هایتان دشوار نیست. خدا را شکر کارنامه پاک و پاکیزه‌ای دارید که دفاع از شما را برای حامیانتان آسان می‌کند، مع‌ذلک سخنران خوبی نیستید، سهل است در این فن شریف هیچ‌گونه مهارتی ندارید و هربار که پشت تریبون می‌ایستید دلسوزان واقعی شما دل توی دلشان نیست که مبادا -خدایی نکرده- گاف بدهید -که علی‌الاغلب می‌دهید- یا از تعابیر غلط استفاده کنید -که معمولا می‌کنید- یا چیزهایی از دهانتان بیرون بپرد که مایه آبروریزی شود –که می‌پرد و می‌شود- و برای تیم رسانه‌ای دولت و دور و بری‌هایتان دردسر درست کند –که می‌کند- و به دست مخالفانتان آتو بیفتد -که افتاده و می‌افتد و خواهد افتاد.

چندباری دیده‌ام که خودتان هم به این ضعف اقرار کرده‌اید و گاهی به صراحت و گاهی به تلمیح این نقیصه را که از نظر من بسیار جدی است و هرچه زودتر باید فکری برایش کرد، به زبان آورده‌اید. آشیل را پاشنه‌اش از پا درآورد، اسفندیار را چشمش کار به دستش داد و خدا نکند که مسعود پزشکیان را زبانش دردسرساز شود که اگر با همین دست فرمان پیش بروید شک نکنید که می‌شود.

این فرمایش مولانا را جدی بگیرید: "ای‌زبان تو بس زیانی مرمرا/ چون تویی گویا چه گویم من تورا/ ای‌زبان هم آتش و هم خرمنی/ چند این آتش بر این خرمن زنی…" اگر نزدیکتان بودم یا کلامم در دم و دستگاهتان نفوذ داشت، خواهش می‌کردم، استدعا می‌کردم و به دست و پایتان می‌افتادم که حتی‌المقدرو تا آنجا که می‌شود سخنرانی نکنید و با مناسبت و بی‌مناسبت از نشستن پشت میکروفن بپرهیزید، اما در غیاب من و امثال من، در عوض دوستان برنامه‌ریز و یاران نزدیک شما را مدام در موقعیت‌هایی قرار می‌دهند که غالبا بی‌یادداشت، بی‌مطالعه، بی‌مشاوره و بی‌حساب و کتاب حرف‌هایی بزنید که نه تنها بر دل مردم نمی‌نشیند بلکه ملولشان می‌کند و حالشان را می‌گیرد و دلسردشان می‌کند.

من بیشتر سخنرانی‌های شما را که شنیده‌ام، عمدتا –منهای آیات و روایات- چیز دندان‌گیری که نیستند هیچ ، ارزش و اعتباری هم ندارند، چند برابر دسیسه بدخواهان و تلاش دشمنان شخصیت شما را تخریب می‌کنند و بر رابطه‌ صمیمانه‌تان با خیل هواداران خدشه وارد می‌کنند و گره مشکلات و معضلات کشور را کورتر می‌کنند.

حتی مصاحبه‌های داخلی و خارجی‌تان هم ما ندیدیم که راهی باز کنند و مشکلی را از روی میز بردارند. فلذا تو که نوشم نئی نیشم چرایی؟ بگذارید از حضزت ایرج دو بیت را بنویسم که امر خطیر سخن گفتن در این جغرافیا را گوشزد کرده: برادرجان خراسان است اینجا (شما بخوان ایران)/ سخن گفتن نه آسان است اینجا// خراسان مردم باهوش دارد/ خراسانی دو لب ده گوش دارد". در تعجبم که چطور در چنین مملکتی همکاران ارجمندتان شما را بی‌تکس، پشت تریبون رها می‌کنند و به وظایف ذاتی خود عمل نمی‌کنند.

شما دانشمند دهر هم که باشید نمی‌توانید در یک روز هم درباره بنزین صحبت کنید هم درباره استعدادهای درخشان و هم جایگاه ترکیه و کره و… اصل حرفم اصلا همین‌جاست. بگذارید حالا که بحثش پیش آمده اعتراضم را به عرضتان برسانم خاضعانه داد بزنم که "چرا باید همان حرفی را بزنید که صدتا یک غاز هم نمی‌ارزد، شبیهش را توی تاکسی و مترو و شب‌نشینی‌های خانوادگی می‌شنویم. این حرف‌ها را ماهواره‌ها تولید انبوه کرده‌اند و زیر دست و پتا انداخته‌اند و از بی‌ارزش هم بی‌ارزش‌ترش کرده‌اند." مخم سوت کشید وقتی دیدم رییس محترم جمهوری اسلامی ایران در یک جلسه رسمی فرموده: "ترکیه و ژاپن و کره نفت ندارند ولی وضعیتشان از ما بهتر است…" واقعا تیم مشاوران نهاد شما را این‌طور بریف کرده‌اند که وضع ترکیه و کره از ما بهتر است؟ این حرف عوامانه حتی اگر ظاهرش هم درست باشد که قطع و یقین نیست، گفتنش از زبان پرزیدنت آب سردی است که روی سر مردم ریخته می‌شود و سرافکنده‌شان می‌کند.

آیا ممکن است در جلسات رسمی ترکیه، اردوغانی که شهره به تزویر و استبداد است صرفا از روی شنیده‌ها حسرت ایران را بخورد یا آرزوی عربستان شدن را در دل بپروراند؟ جناب رییس‌جمهور، در محله‌ای که من بزرگ شده‌ام، مردمش ضرب‌المثلی دارند که شان مجلس و حضور حضرتعالی اجازه نمی‌دهد بازگویش کنم اما مضمونش را می‌گویم و می‌دانم که اهل فراستید و آن را درمی‌یابید. قدیمی‌های شاه‌عبدالعظیم می‌گفتند همه حسرت خانواده ما را می‌خورند بعد ما می‌رویم دنبال آن کار دیگر. الآن حقیقتا یک دنیاست که حسرت شجاعت و صلابت و پایمردی ایران را می‌خورد بعد ما چشممان به کره و ترکیه باشد. حسابی دارم جلو خودم را می‌گیرم که چیز ناخوشایندی به این کشورها نگویم.

ژاپنش هم نیک که بنگری بدبختی است بدتر از آن دو. اگر بنا باشد حسرت بخوریم چرا کره و ترکیه که تا خرخره در امور روزمره‌شان گیر کرده‌اند. اقلا برویم سراغ پلوخورده‌ها و اسم ممالکی را بیاوریم که تشبه به آنها باعث آبروریزی نباشد. جناب پزشکیان عزیز، این انتقاد همان مقدار که به شما برمی‌گردد به اعضاء محترم دولت هم برمی‌گردد که عیب این نحو سخن گفتن را به رویتان نمی‌آورند و از عمق فاجعه آگاهتان نمی‌کنند: "از صحبت دوستی برنجم/ کاخلاق بدم حسن نماید/ عیبم هنر و کمال بیند/ خارم گل و یاسمن نماید//کو دشمن شوخ چشم ناپاک/ تا عیب مرا به من نماید". من صد البته که دشمن ناپاکتان نیستم، برعکس از سر دوستی و خیرخواهی و خاکساری به شما می‌گویم که این نحو فرمایش‌هایی که می‌کنید عین اسید ریشه‌های اصلاح و کارآمدی را می‌خورند و شما را کنار دست اسلاف بی‌توفیق می‌نشانند.

آخر این چه جمله‌ای است که بالاترین مقام اجرایی کشور باید بفرماید: "ما نفت و گاز داریم اما گرسنه‌ایم." حتی اگر اپوزسیون ناآگاه کینتوز هم این حرف عوامانه را بزند شایسته ملامت است. من نمی‌گویم مشکلات را بیان نکنید یا سختی و ناهمواری معیشت مردم را ماله بکشید و به روی خود نیاورید. نه. انفاقا صراحت شما در بیان معضلات اقتصادی و فرهنگی می‌تواند بخشی از راه حل باشد اما نه با این ادبیات. بیان مشکلات نیز نیازمند ادبیات مناسبی است که مشکلگشا باشد نه مشکل‌زا.

اسم این نوع سخنان نه زیرکی است و نه صمیمیت و نه حرف برآمده از دل که دلخوش باشید لاجرم بر دل می‌نشیند. نه. نمی‌نشیند. این حرف‌ها اتفاقا از جنس ساده‌سازی‌هایی هستند که راه برون رفت ما را از گردنه‌های مهیب می‌بندند. هزاربار بهتر از من می‌دانید که مسائل ایران پیچیده است و بعضی ساده سازی‌ها یا ایجاد توقع‌ نابجا می‌کند یا ناامیدی را در رگ و پی جامعه به جریان می‌اندازد. ما بیش از ظرفیتمان از این سو و آن سو در معرض پمپاژ ناامیدی قرار داریم، دیگر نیازی نیست که شما هم با سخنانتان سر راه آنها پمپ علاوه بگذارید.

من واقفم که زحمت زیاد و درگیری‌های اجرایی، فرصت مطالعه و تمرکز را از جنابعالی گرفته و گاهی که صورت مبارکتان را در رسانه‌ها می‌بینم می‌فهمم که چه بار سنگینی بر دوش دارید. خدا قوتتان بدهد و توفیق را قرین راهتان کند اما بر این بار گران، بار تپق و گاف و جملات نسنجیده را نیفزایید. هیچ کس از شما توقع ندارد که خطیبی از جنس خطبای عالی‌مقام باشید.

قانونا و شرعا و عرفا، هیچ کجا ننوشته که رییس‌حمهور باید در هر افتتاح و نشستی سخنرانی کند و مستمعان را ارشاد بفرماید. اصلا بیایید این سنت حسنه را پایه‌گذاری کنید که "مسولان باید کمتر حرف بزنند و بیشتر عمل کنند" دو صد گفته چون نیم‌کردار نیست.

در کشور، خصوصا در این دوره حساس کنونی مسابقه کم حرف حرف زدن و بهتر عمل کردن راه بیندازید. اینجا مملکت سعدی است. او هم با اینکه افصح المتکلیمن بوده بیشترین توصیه‌اش سکوت است. آن مرد مصری را خاطرتان هست که مثال می‌زند در آن صفحات عزیز بود و در چشم مردم اعتباری داشت اما سخن بی‌وجه گفت و خودش را از چشم انداخت؟ "سخن گفت و دشمن بدانست و دوست/ که در مصر نادان‌تر از او هموست". حضرت امیر(ع) هم که شما مفتخرید فرمایش آن بزرگوار را از بر دارید، توصیه به کم‌گویی کرده. حضرت رسول هم. و دیگر بزرگان هم. از اتفاق بد نیست که ضمن ترویج سنت حسنه کم‌گویی و گزیده گویی، استحبابا روزه سکوت را نیز احیا کنید و کم‌گویی را در صدر فضیلت‌ها بنشانید.

چه عیبی دارد که مثلا در کابینه قرار و مدار بگذارید که هرکس از مسئولان در هر رده‌ای، برای جبران گاف‌هایی که در سخنرانی‌ها و مصاحبه‌ها و گفت‌وگوها پی‌درپی می‌دهد، خودش را با روزه سکوت تنبیه کند و به این وسیله استغفار کند و مضاعف بر عملش بیفزاید. نصف مشکلات کشور باور کنید درسایه روزه سکوت مقامات حل و فصلشان ساده‌تر خواهد شد. زیاده جسارت. از جهت صراحتم عذرخواهم.

ارادتمند و دعاگو

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا