تاریخ ایران

برخی برای زیر سؤال بردن مشروطه، تمامی مشروطه‌خواهان را بابی معرفی می‎‌کنند!

التفاتی که ناظم‌‎الاسلام به امیرکبیر دارد، همچنین نگارش کتابی با عنوان «علایم الظهور» نشان از بی ‌پایگی اتهام بابی‌گری حتی نحله صبح ازلی به او دارد.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، رضا مختاری اصفهانی، دانش‌آموخته تاریخ و سندپژوه در ایبنا نوشت: انقلاب مشروطه مانند تمامی جنبش‎‌ها و انقلاب‎‌ها با ترکیبی از گروه‎‌ها و طبقات و اتحاد آن‌ها به پیروزی رسید. این گروه‎‌ها اگرچه در بعضی از اهداف و شعارها با یکدیگر اختلاف داشتند، اما در مخالفت با استبداد قاجاری مشترک بودند. تصویری از این جناح‎‌بندی را در تاریخ‌نگاری مشروطه نیز می‎‌توان دید. اگر محمد ناظم‎‌الاسلام کرمانی جناح سیدمحمد طباطبایی را نمایندگی می‎‌کرد، شیخ‎ محمدمهدی شریف کاشانی را می‎‌توان نماینده جناح سیدعبدالله بهبهانی دانست. یحیی دولت‎‌آبادی هم نماینده منورالفکران بود. جالب این‌که امروزه برخی افراد برای زیر سؤال بردن مشروطه ایرانیان، تمامی این افراد را از یک جناح فکری و متعلق به نحله بابیان صبح ازلی معرفی می‎‌کنند. حال آن‌که با توجه دقیق به نوشته‌‎های این افراد و اتهاماتی که برخی از هم‌عصران‌شان از لحاظ سیاسی به آنان زده‌‎اند، این یگانگی فکری و دینی میان آن‌ها بی‎‌اعتبار می‎‌شود. این نوشتار به معرفی مختصری از یکی از مهم‌‎ترین منابع تاریخی انقلاب مشروطه، یعنی «تاریخ بیداری ایرانیان» نوشته محمد ناظم‌‎الاسلام کرمانی اختصاص دارد.

تاریخ بیداری ایرانیان از نخستین آثاری است که درباره مشروطه نگاشته شده و بخش دوم آن حاوی یادداشت‎‌های روزانه ناظم‌‎الاسلام از روز چهارشنبه، هجدهم جمادی‎‌الاول ۱۳۲۴/ نوزدهم تیر ۱۲۸۵ تا شنبه، سیزدهم رجب ۱۳۲۷/ نهم امرداد ۱۲۸۸ است. از تاریخ بیداری ایرانیان دو چاپ موجود است:

یکی، به اهتمام سیدمحمد هاشمی کرمانی که توسط انتشارات امیرکبیر چاپ شده است. این نسخه مشتمل بر سه جلد است.

دیگری اما به کوشش علی‌‎اکبر سعیدی سیرجانی و نسخه کامل آن (پنج جلد) است که تا زمان فتح تهران و محاکمه شیخ‎‌فضل‌‎الله نوری را در بر می‎‌گیرد.

ناظم‌‎الاسلام که این عنوان را از نظامت مدرسه اسلام داشت، در بطن حوادث سیاسی و اجتماعی قرار گرفته بود. این مدرسه را سیدمحمد طباطبایی بنیان گذاشته بود. به نظر می‌‎رسد او به جهت موقعیت اجتماعی و سیاسی‎‌اش، به سراغ تاریخ‌نگاری رفت تا طرحی نو دراندازد. او در مقدمه‎‌ای که بر کتابش نگاشته، از تاریخ‌نگاری پیشینیان که پر از مدح، تملق و اغراق درباره حاکمان یا آکنده از «تعصبات مذهبی» بود، انتقاد کرده است. به باور او، «آن‌چه مقصود از ضبط تاریخ گذشتگان است برای عبرت آیندگان از حالات سلاطین یا انقراض دول و سبب انقراض آن‌ها، یا حالات علما و مردمان بزرگ که در هر وقتی خدمتی به هیأت جامعه انسانیت کرده‎‌اند، یا خیانت مردمان پست‌فطرت که باعث خرابی مملکتی شده‌‎اند که از مطالعه آن‌ها خواننده بداند نتیجه عمل ثبت است بر جریده عالم…»

او این شیوه از تاریخ‌نگاری را «بر سبک مورخین اروپ» می‎‌داند؛ سبکی که پیش از او، توسط میرزاآقاخان کرمانی در «آینه سکندری» و «نامه باستان» و محمدحسین ذکاءالملک فروغی اول آزموده شده بود. او با چنین نگاهی شرحی از رجال اصلاح‌گر ایرانی می‎‌دهد؛ رجالی که سرسلسله آن‌ها میرزاتقی‎‌خان امیرکبیر است و مسیرش با کسانی مانند میرزاحسین‎‌خان سپهسالار، میرزاملکم‎‌خان، میرزاعلی‎خان امین‌‎الدوله و… ادامه یافت. التفاتی که ناظم‌‎الاسلام به امیرکبیر دارد، همچنین نگارش کتابی با عنوان «علایم الظهور» نشان از بی ‌پایگی اتهام بابی‌گری حتی نحله صبح ازلی به او دارد. او که در روزگار زندگی در کرمان شاگرد عبدالحسین بردسیری معروف به میرزاآقاخان کرمانی بود، پس از شرح‌حالی کوتاه از خودش، درباره استادش و همشهری دیگرش، شیخ احمد روحی، می‎‌نویسد؛ «دو شخصیت منورالفکری که در استانبول از همراهان سیدجمال‎‌الدین اسدآبادی شدند و جان بر سر این همراهی نهادند.»

آن‌چه در تاریخ‌نگاری ناظم‎‌الاسلام قابل توجه است، اهمیت به نقش آدم‌‎ها و وقایع در بیداری ایرانیان است؛ آدم‌ها اعم از رجال و منورالفکران است و وقایع نیز شامل اقدامات اصلاحی و جنبش‎‌های سیاسی و اجتماعی است. مهم‌‎ترین جنبش ایرانیان که مقدمه‌‎ای بر انقلاب مشروطه شد، واقعه رژی یا جنبش تحریم تنباکو است. آن‌چه در روایت ناظم‌‎الاسلام برجسته است، مکاتبات رجال، فقیهان و تجار در این باره است. در این میان، مکاتبات ناصرالدین‌شاه با میرزای شیرازی جایگاه خاصی دارد. واقعه تأثیرگذار دیگر، ترور ناصرالدین شاه توسط میرزارضا کرمانی است؛ تروری که می‎‌توان از نتایج جنبش تحریم تنباکو دانست. در این جنبش مشروعیت شاه بر پایه مقام ظل‎‌اللهی فرو ریخت و ناصرالدین‌شاه نخستین پادشاه پس از اسلام شد که توسط مردی از مردمان عادی به قتل رسید. چه او پیش از این، در اذهان عموم مرده بود. از همین رو علاوه بر «احوالات میرزارضا کرمانی»، صورت استنطاقات (بازجویی‎‌های) او آورده شده است. این بازجویی‎‌ها توسط میرزاابوتراب نظم‎‌الدوله، رئیس نظمیه، انجام شده بود و در روزگار مشروطه در روزنامه صوراسرافیل منتشر شد.

نقدی که بر بخش پیش از مشروطه کتاب وارد است، پراکندگی مطالب درباره رجال و وقایع است. این نقیصه در بخش شرح حوادث مربوط به مشروطه رفع شده است. این بخش را می‎‌توان منبع اصلی بسیاری از کتاب‎‌های تاریخ مشروطه دانست که بعدها نگاشته شدند. بیان جزئی حوادث، وقایع پشت پرده و انگیزه‎‌های افراد به‌ویژه دولتی‎‌ها در همراهی با آزادی‌خواهان از نقاط برجسته روایت ناظم‌‎الاسلام کرمانی است. نویسنده علاوه بر عوامل آشکار در سیر حوادث، به عوامل پنهان و پشت پرده نیز اشاراتی دارد. ازجمله طلاق همسر مؤقرالسلطنه، دختر شاه، و او را به عقد امام‌جمعه تهران درآوردن انگیزه‎ای برای مؤقرالسلطنه در همراهی با مشروطه‎‌خواهان شد. همچنان‌که میرزانصرالله‎‌خان مشیرالدوله، وزیر امور خارجه، به جز روشن‎‌بینی دو پسرش، حسن و حسین پیرنیا، به جهت چشم طمعی که عبدالمجیدمیرزا عین‎‌الدوله، صدراعظم، به اموالش دوخته بود، به این همراهی تن داد. این همراهی برایش مقام نخستین رئیس‎‌الوزرای مشروطه را در پی داشت. چنین انگیزه‌‎هایی در میان غیردولتی‎‌ها نیز وجود داشت. چنان‌چه سیدعبدالله بهبهانی که در جنبش تحریم تنباکو همراهی نکرده بود، با از دست دادن جایگاهش در دربار مظفری به جهت عزل امین‎‌السلطان و صدراعظمی عین‎‌الدوله، از رهبران مخالفان شد. حال آن‌که شیخ‎ فضل ‌الله نوری جایگاه پیشین بهبهانی را به دست آورده بود. ناظم‎‌الاسلام کرمانی با آ‎ن‌‎که از جناح طباطبایی است، در ذکر حوادث از طریق انصاف خارج نمی‎‌شود، به طوری که در مورد مستدعیات (تقاضاهای) فقیهان تهران در مهاجرت صغرا، به طور تلویحی تأیید می‎‌کند یحیی دولت‌‎آبادی تأسیس عدالتخانه را به تقاضاهای بیشتر صنفی آنان افزوده است.

روزنوشت‎‌های ناظم‌‎الاسلام کرمانی نیز بیشتر وقایع‌‎نگاری است تا خاطره‎‌نگاری. همچنان‌که در بخش وقایع‎‌نگاری هم خاطرات و مشاهدات شخصی او به‌ویژه درباره جلسات انجمن مخفی و گفت‌وگوهای اعضا وجود دارد. از همین رو در بخش روزنوشت‎‌ها گاهی خبر واقعه‌‎ای به مرور تکمیل و گاه تصحیح می‎‌شود. این نقیصه به‌ویژه در ایام استبداد صغیر بیشتر خودنمایی می‎‌کند. ازجمله درباره عامل ترور شیخ‎ فضل‌الله نوری، کریم دواتگر، ابتدا از قتل او سخن می‎‌گوید و در روایت‎‌های بعدی اصلاح می‎‌گردد. شاید یکی از دلایل آن، وضعیت ناظم‌‎الاسلام کرمانی باشد که به دلیل سوابقش، در آن ایام کمتر در اجتماع حضور داشته است.

کتاب تاریخ بیداری ایرانیان تنها روایت حوادث سیاسی نیست. ناظم‌‎الاسلام به جز نقل تحولات فکری، به مسائل اجتماعی نیز نظر دارد. گاهی روایت او از مسائل اجتماعی روزگار خود با تصویرسازی نیز همراه است. در این باره او را می‎‌توان ناظری دقیق برشمرد. نمونه‌‎ای از توصیفات او درباره زندان‎‌های عصر قجر است که تصویری گویا از وضعیت زندانیان ارائه می‎‌کند: «زندان عبارت است از اتاق تاریک مرطوبی کثیف که در آن جز کُنده برای پا و زنجیر برای گردن و پشه و کک و شپش و ساس برای اذیت، دیگر هیچ پیدا نمی‌‎شود. در بیست‎ وچهار ساعت شبانه‎‌روز پنج سیر نان خشک به هر یک می‌‎دهند. آب خیلی به‌ندرت و کم می‌دهند؛ به ملاحظه آن‌که زیاد محتاج به ادرار نگردد. در اواخر زمان ناصرالدین شاه یک زندان‌بان عاقلی پیدا شد که دو چیز برای حبسی‎‌ها راه انداخت: یکی، کسب و دیگری، نذر. اما کسب عبارت است از درست‎ کردن گلوشور قلیان و افراز و رشته شتر و قاطر که هر یک نفر می‎‌توانست در بیست‌‎وچهار ساعت کاری بکند که صد دینار عایدی او گردد و اما نذر عبارت بود از خیراتی که مردم درباره زندانی‎‌ها می‎‌کردند.»

تاریخ بیداری ایرانیان اگرچه بیشتر بر حوادث تهران متمرکز است، اما از وقایع شهرهای دیگر به ویژه کرمان، زادگاه نویسنده، غافل نمانده است. شاید روایت حوادث کرمان به جهت کسب اخبار و اطلاعات این خطه از دوستان و آشنایانش باشد. ناظم‌‎الاسلام کرمانی با نگارش تاریخ بیداری ایرانیان میراثی جاودان به یادگار گذاشت که هیچ پژوهشگر و علاقه‌‎مند به تاریخ مشروطه از رجوع به آن بی‎‌نیاز نیست.

نمی‌‎شود درباره تاریخ بیداری ایرانیان سخن گفت و از دو مقدمه جامع و خوش‌خوان سعیدی سیرجانی بر دو بخش آن بی‎‌تفاوت گذر کرد؛ مقدمه‎‌هایی که از تلمیح و کنایه خالی نیست. او در این باره حق مطلب را به‌خوبی ادا کرده و به اشاره و کنایه گذشته را به اکنون پیوند داده است؛ اکنونی که گویا زمان نمی‎‌شناسد.

۲۵۹

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا