تاریخ ایران

خاطرات مظفرالدین‌شاه: امشب شام مهمان امپراطور اطریش هستیم

تمام خیابان‌ها را از دو طرف درخت نشانیده و اشجار را را با قیچی به طوری پیراسته و آراسته‌اند که همه مثل گنبد مدور سبز یا به شکل پیرامیدی (مخروطی) و غیره می‌باشد.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، مظفرالدین‌شاه قاجار سفر نخست خود به فرنگ را در ماه آخر سال ۱۳۱۷ ه ق. آغاز کرد. او شرح همه روزهای این سفر را به صورت روزنوشت به نگارش درآورده است. در ادامه روزنوشت روز یکشنبه بیست‌وهفتم جمادی‌الاول ۱۳۱۸ (یکم مهر ۱۲۷۹) او را می‌خوانیم، (این متن از سفرنامه نخست مظفرالدین‌شاه به فرنگ است):

امروز قرار بود طرف صبح به شکار برویم، چون حالتم چندان مساعدت نداشت موقوف کردیم. فقط قدری سوار کالسکه شده در جنگل وینه [وین] که «پرات» می‌گویند گردش کردیم. بسیار باصفا است و گردشگاه عمومی شهر وینه همین نقاط است.

امشب باید به قصر «شونیرون» برویم و شام را با اعلیحضرت امپراطور در آن‌جا صرف کنیم. شش ساعت و نیم بعدازظهر با جناب اشرف صدراعظم و جنرال مهمان‌دار و وزیر دربار در یک کالسکه نشسته و سایر همراهان هم از عقب ما در کالسکه‌های دیگر سوار شده رفتیم به طرف شونیرون. از میانه شهر و کوچه‌های خیلی طولانی گذشتیم، جمعیت زیادی در اطراف معابر برای دیدن ما ایستاده بودند. رفتیم تا رسیدیم به جلوی قصر شونیرون، اعلیحضرت امپراطور تا جلوی پله عمارت ما را استقبال نمودند. پیاده شده دست دادیم و رفتیم به اتاق مخصوص آن‌جا قدری نشسته با ایشان صحبت داشتیم. جناب اشرف صدارعظم هم بودند.

وقت شام که رسید خبر دادند، رفتیم به سر شام. تمام آرشیدوشس‌ها و آرشیدوک‌ها بودند. هر قدر از صفای شونیرون بنویسیم کم است. روبه‌روی این عمارتی که شام می‌خوریم خیابان‌های شونیرون که سربالا می‌رود تا به تپه و کوهی منتهی می‌شود، پیداست. تمام خیابان‌ها را از دو طرف درخت نشانیده و اشجار را را با قیچی به طوری پیراسته و آراسته‌اند که همه مثل گنبد مدور سبز یا به شکل پیرامیدی (مخروطی) و غیره می‌باشد. دیگر گل‌کاری آن‌قدر خوب و مرتب و موزون است که از حد وصف بیرون است، آبشاری هم میانه اشجار جاری است که نهایت صفا را دارد همین که شام خوردیم و شب تاریک شد رفتیم جلوی ایوان و بالکن که به این خیابان‌ها نگاه می‌کند یک چراغانی کرده و آتش‌بازی ممتازی نمودند که بهتر از آن به تصور نمی‌آید. قدری سردمان شد پالتو خواستیم پوشیده تا آخر آتش‌بازی توقف و تماشا کردیم. بعد به اعلیحضرت امپراطور وداع نموده با نهایت امتنان از مهربانی‌های ایشان به طرف منزل روانه شدیم. اعلیحضرت امپراطور تا پای پله عمارت ما را مشایعت کرده مراجعت نمودند. به منزل آمده آخرشب آقا سیدحسین را فرمودیم روضه خوبی خوانده آن وقت استراحت نمودیم.

منبع: مظفرالدین‌شاه قاجار، «سفرنامه فرنگستان، سفر اول»، تهران: شرق، چاپ دوم، ۱۳۶۳، صص ۲۰۷ و ۲۰۸.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا