حمله تند رجانیوز به تسنیم بابت انتقاد از جلیلی/ شگفتآور نیست رسانههای نزدیک به سپاه بیتابانه برای بازگشت به مذاکره با قاتلین فرماندهان قلم میزنند؟

وبسایت متعلق به برادر داماد ابراهیم رئیسی، در یادداشتی انتقادات علیه سخنان جلیلی را «عملیات هماهنگ و تأملبرانگیز، چند رسانه منتسب به جریان نواصولگرایی» خواند و مدعی شد «فصل مشترک این حملات، بازتولید یک اتهام و تحریف ناشیانه بود.»
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، پایگاه خبری رجانیوز نزدیک به سعید جلیلی، در یادداشتی از اظهارات وی حمایت کرد و واکنش تندی نسبت به منتقدان اصولگرای سعید جلیلی به خصوص یادداشت اخیر خبرگزاری تسنیم نشان داد.
رجانیوز متعلق به برادر داماد ابراهیم رئیسی و نزدیک به جبهه پایداری نوشت:
برخلاف اتهام توهین، سعید جلیلی دقیقاً به همین بصیرت و هوشیاری ملی اشاره دارد. او چند شب قبل و در برنامه خرمشهر بیان کرد: «ملت ایران به این فهم مشترک رسیدهاند که پیشرفت و امنیت باید با اتکا به توانمندیهای خودشان به دست بیاید نه دیگران». این همان ملتی است که به تعبیر جلیلی «بدون ترس و با قدرت جوانان خود، مقابل [کدخدای جهان] ایستاده است».
در یک عملیات هماهنگ و تأملبرانگیز، چند رسانه منتسب به جریان نواصولگرایی به توئیت اخیر سعید جلیلی و تمثیل قرآنی «گوساله سامری» تاختند. فصل مشترک این حملات، بازتولید یک اتهام و تحریف ناشیانه بود.
«جلیلی به ملت توهین کرده و آنان را گوسالهپرست خوانده است». این خط تخریبی اما بیش از آنکه نقدی بر جلیلی باشد، یک فرافکنی آشکار است که نشان میدهد آدرس هشدار «گوساله سامری»، بسیار دقیق به هدف خورده و سامریهای زمانه را به شدت عصبانی کرده است.
جریان مهاجم، جلیلی را یک «رادیکال» ضد مذاکره معرفی میکند که حتی به تصمیمات نظام و رهبری نیز پایبند نیست. این دروغ بزرگ در حالی تکرار میشود که حافظه تاریخ ضعیف نیست. همین چند ماه پیش و قبل از حمله رژیم صهیونیستی و آمریکا، وقتی در یک جلسه پرسش و پاسخ، خانمی مذاکره را «بیعت با یزید زمانه» خواند، این سعید جلیلی بود که قاطعانه به او پاسخ داد: «این حرف غلط است. شما دارید جمهوری اسلامی را متهم به بیعت با یزید میکنید. چه کسی با ترامپ بیعت کرده است؟»
سوال کلیدی اینجاست: چه اتفاقی افتاده که همان فردی که با همهانتقادهایش به مذاکره با آمریکا، «اصل مذاکره» در چارچوب نظام را مطرود نمیدانست، امروز با چنین تمثیل تکاندهندهای نسبت به آن هشدار میدهد؟ آیا جلیلی تغییر کرده یا شرایط؟ پاسخ روشن است: دشمن در میانه همین مذاکرات، با چراغ سبز آمریکا، به خاک ایران حمله کرد. هشدار جلیلی، نه یک افراطیگری ایدئولوژیک، بلکه یک واکنش راهبردی و برخاسته از بطن واقعیات میدانی است؛ واقعیاتی که به نظر میرسد برخی یا آن را نمیبینند یا نمیخواهند ببینند.
این نگاه دقیقاً منطبق بر حقیقتی است که مرکز افکارسنجی «متا» پس از جنگ ۱۲ روزه، آن را به تصویر کشید:
۱. حدود ۷۸٪ از ایرانیان، مذاکرات را «عملیات فریب» برای زمینهسازی حمله اسرائیل به ایران ارزیابی کردهاند.
۲. میزان موافقت عمومی با مذاکره با آمریکا، طی کمتر از سه ماه سقوط ۳۰ درصدی را تجربه کرده و از ۷۵٪ به حدود ۴۵٪ رسیده است.
این آمارها یک حقیقت را فریاد میزنند: ملت ایران با بصیرت، از «بت مذاکره» عبور کرده است. پس اگر ملت، بنیاسرائیلِ پیروز و هوشیار است، «سامری» کیست؟
«سامریهای زمانه» دقیقاً همان جریاناتی هستند که این بصیرت ملی را نادیده میگیرند و در حالی که هنوز خون فرماندهان شهید و مردم بیگناه خشک نشده، مذبوحانه تلاش میکنند «گوساله زرین مذاکره» را بازسازی کرده و آن را به عنوان تنها راه نجات به ملتی بفروشند که طعم پیروزی با مقاومت را چشیده است.
تراژدی ماجرا آنجاست که این صدای اصرار بر مذاکره با قاتلان، از رسانههایی بلند میشود که هویتشان را از «مقاومت» وام گرفتهاند.
شگفتآور نیست که رسانههای نزدیک به سپاه پاسداران، که هنوز داغدار خون فرماندهانش در میدان نبرد با همین دشمن است، چنین بیتابانه برای بازگشت به میز مذاکره با قاتلینشان قلم میزنند؟
اما وقیحانهتر از همه، رفتار ارگان رسانهای دانشگاه آزاد است. آیا روزنامه فرهیختگان که با بودجه بیتالمال اداره میشود، پس از شهادت رئیس خود (شهید طهرانچی) اینچنین افسارگسیخته شده است که به نماینده رهبری در شورایعالی امنیت ملی، با ادبیاتی سخیف برچسب «عامل داخلی اسرائیل» میزند؟ این سطح از سقوط اخلاقی و سیاسی جای پرسش ندارد؟
عجیب آنکه این جماعت، به مردی درس انقلابیگری و تبعیت از نظام میدهند که ۱۷ سال نماینده رهبر انقلاب در شورای عالی امنیت ملی بوده و یکی از وظایف مصرح در حکم انتصاب او از سوی فرمانده کل قوا، «تبادل نظر مستمر» با ایشان است. گویا فراموش کردهاند که مخاطب درسهایشان، فردی است که در بالاترین سطح، در بطن مباحثات راهبردی نظام قرار دارد.
این عملیات روانی، بیش از هرچیز، پرده از ذات «وفاق اصولگرایانه» برداشت؛ جریانی که با پوشیدن پوستین اصولگرایی اما با قلبی لیبرال، عملاً به ستون پنجم غربگرایان در جبهه خودی تبدیل شده است. آنها نشان دادند که در بزنگاههای تاریخی، نه تنها فاقد تحلیل راهبردی، که حتی در تاکتیکهای رسانهای نیز مقلد دست چندم رسانههای زنجیرهای اصلاحطلب هستند.
۲۹۲۲۱