تاریخ ایران

خاطرات ناصرالدین‌شاه: کشیش ارمنی یک نطق به زبان عربی نوشته، روده‌درازی می‌کرد

الی این‌جا از کاظمین، از یک فرسنگ قدری کمتر است. طرفین رودخانه همه‌جا آبادی و نخل و باغ دارد. دست راست سدی هم از قدیم ساخته‌اند – برای طغیان آب – خیلی از دیوارش حالا هست، اغلبی هم خراب شده است.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، ناصرالدین‌شاه قاجار در خاطرات روز یکشنبه سوم رمضان ۱۲۸۷ (۶ آذر ۱۲۴۹) نوشت: باید از دجله گذشته، اردو برود کاظمین علیه‌السلام. از یک فرسنگ کمتر راه راست. صبح برخاستیم. هوا ابر و سرد بود. رخت پوشیده آمدیم اطاق. تا حرم سوار قایق و روانه شوند بسیار طول کشید. بعد که رفتند، از دسته شش ساعت گذشته بود. ما هم رفتیم بیرون. باید در کشتی بخار بزرگ نشسته گردش کنم. دم اسلکه، کشیش‌های ارمنی و خاخام‌های یهودی آمده بودند، ایستاده بودند تعارف بکنند. کشیش ارمنی پدرسوخته، یک نطق به زبان عربی ساخته بود، نوشته را دست گرفته هی می‌خواند، روده‌درازی می‌کرد. هوای سرد، وقت دیر، می‌خواهم به کشتی بروم، گرسنه هم هستم؛ حالا این متصل چس‌نفسی می‌کند. بالاخره زود رفتم نشستم به قایق، رفتم کشتی. سیاچی، باشی، علی‌رضاخان، میرزا علی‌خان، عرفانچی، معیرالممالک، هاشم، میرزا محمدخان، یک برادر انیس‌الدوله، پسر امین‌الدوله، رخت‌دار، امین‌السلطان، دَهباشی، شاهزاده و غیره بودند. ناهار را در کشتی خوردم. الی دم خانه اقبال‌الدوله رفتم. قدری به تأنی گردش کردیم. دوربین به زن‌های فرنگی و غیره انداختیم – تماشا داشت.

بعد برگشتم رو به بالای دجله رفتیم از محاذی [روبه‌رو] کاظمین علیه‌السلام خیلی گذشته، الی باغ فَرَجات رفتیم که دست راست ما بود. اطراف این باغ می‌گویند دراج زیاد است. پاشا به اصرار ما را به باغ فرجات برد. بسیار باغ کثیفی بود. عمارت بدی ساخته بودند. معلم فرنگی آن‌جا آورده‌اند، بعضی اسباب فلاحت با چرخ که اسباب درو است پهلوی هم ریخته بودند. چیزی ندیدیم، نفهمیدیم. نخل زیادی داشت. زود برگشتیم باز به کشتی.

الی این‌جا از کاظمین، از یک فرسنگ قدری کمتر است. طرفین رودخانه همه‌جا آبادی و نخل و باغ دارد. دست راست سدی هم از قدیم ساخته‌اند – برای طغیان آب – خیلی از دیوارش حالا هست، اغلبی هم خراب شده است.

خلاصه در کشتی میوه، همه‌چیز زیاد خوردیم، الحمدلله تعالی. گردش بامزه شد. برگشتم. نیم ساعت به غروب مانده از اسکله که آن روز به امام اعظم رفتیم، سوار اسب شده، رفتیم اردو که نزدیکی کاظمین افتاده است. امروز نشد به زیارت مشرف شویم. منزل خاک‌آلودی غریبی بود. شب بعد از شام خوابیدیم. عروس…

۲۵۹

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا

Warning: realpath(): open_basedir restriction in effect. File(/usr/local/bin) is not within the allowed path(s): (/home/iranimg/:/tmp:/var/tmp:/opt/alt/php74/usr/share/pear/:/dev/urandom:/usr/local/lib/php/:/usr/local/php74/lib/php/) in /home/iranimg/domains/iranimg.ir/public_html/wp-includes/l10n/class-wp-translation-controller.php on line 106