شکلگیری انواع رویدادهای کتابمحور


هفته کتاب از سنتهای فرهنگی پسندیده در کشور ماست که جا دارد هر چه بیشتر و بیشتر آن را تقویت کرد و از ظرفیتهای بالقوه ی آن برای ترویج فرهنگ و ادب و کتابخوانی و همچنین ایجاد نشاط اجتماعی بهره برد.
با این حال این سنت ارزشمند مثل بسیاری از سنن و آداب با گذشت زمان مشمول یکنواختی و صوری شدن گشته و کم و بیش حالت نمایشی یافته است و از کارکردهای بزرگ و تاثیرگذار خالی شده است.
به مناسبت برپایی سی و سومین هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران که چند روز قبل به پایان رسید درباره کلیت این برنامه و همچنین برخی برنامههای جزئی این دوره تاملی خواهم داشت. بدیهی اما لازم به ذکر است آن چه درباره برنامههای هفته کتاب و انتقادهای وارد بر آن مطرح میشود ربطی به مسئولین فعلی این برنامه ندارد و علت طرح آن در این دوره این است که در دورههای قبل چنین انتقادهایی میتوانست مورد تعابیر سیاسی قرار گیرد و منتقد را دچار مشکلات و دشواریهایی نماید اما چنین تصوری درباره مدیران فعلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وجود ندارد و امیدواریم با حسن نیت و نقدپذیری از چنین مباحثی استقبال کنند و به دنبال راههایی برای ارتقای اثربخشی این سنت پسندیده باشند.
**
هفته کتاب در نیمه اول دهه چهل شمسی و با هدف ترویج کتاب و کتابخوانی در مدارس ایجاد شد و وزارت آموزش و پرورش متولی آن قرار گرفت. در آن دوره چند اقدام شایسته دیگر نیز برای ترویج کتاب و نهادینه ساختن کتابخوانی در میان کودکان و نوجوانان انجام شد. تاسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، راهاندازی مرکز خواندنیهای نوسوادان و انتشار مجلات پیک، برپایی نخستین هفته ی ملی کتاب و همچنین تشکیل وزارت اطلاعات و جهانگردی و تفکیک وزارت فرهنگ به دو وزارت آموزش و پرورش و وزارت فرهنگ و هنر که هریک از آنها نقشهایی در ترویج کتاب و کتابخوانی به عهده گرفتند تقریبا همزمان بودهاند.
پس از انقلاب چند سالی این سنت نیکو به فراموشی سپرده شد تا آنکه در اواسط دهه شصت نویسندگان کودک و نوجوان طی یک نامه جمعی خواستار راه اندازی هفته کتاب در آبان ماه و به مناسبت سالروز شهادت شهید فهمیده شدند. ( درباره آن نامه و پیامدهای آن پیشتر مقالهای در مجله جهان کتاب نوشتهام). آبان ماه در سالهای پیش از انقلاب نیز زمان برگزاری هفته کتاب تعیین شده بود. چند سال بعد هفته کتاب مجددا بنیان گذاشته شد و پس از چند دوره زمان آن به جایگاه اصلی خود یعنی آبان ماه برگشت. البته این بار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متولی برپایی این پویش ملی شد تا برنامههای ترویجی کتاب منحصر به سطح مدارس نباشد و در سطح کلی جامعه و برای عموم آحاد طراحی و اجرا شود.
**
تعریف کلی که میتوان از چهارچوب برنامههای هفته کتاب ارائه کرد در این دو مولفه قابل توصیف است: عدم تمرکز (جغرافیایی، موضوعی، متصدی) و مشارکت عمومی و مردمی. کنه و اسّ هدف آن هم شاید در این یک جمله قابل بیان باشد: «تبدیل کتاب به خبر اول و مسئلهای مهم در سطوح مختلف اجتماعی در این یک هفته و ایجاد زمینه برای برنامههای ترویجی و کتاب محور بعدی به شکلی پایدار و مستمر».
این تعریف دربردارنده ممیزههایی چون شمول و فراگیری، گستردگی طراحان و مجریان، مردمی بودن، کاربردی بودن و همچنین سیاستگذاری و نظارت در بخش مدنی است.
**
با چنین چشماندازی شاهد شکلگیری انواع گوناگونی از رویدادهای کتابمحور در این ایام بودهایم که از آن جمله میتوان به این گونهها اشاره کرد:
الف) دیدارها و بازدیدها
ب) جشنها و مسابقات حضوری
ج) فعالیتهای تبلیغاتی و رسانهای
د ) نشستهای فرهنگی
ه) برنامههای داخل سازمانها، ادارات و نهادها
و) نمایشگاهها
ز) جشنوارهها و برنامههای فضای مجازی و غیرحضوری
ح) کارگاهها و کلاسهای آموزشی و ترویجی
ط) برنامههای حمایتی در قالب بن کتاب، سبدهای کتابخوانی و کولههای کتاب، تخفیفهای سازمانی و …
ی) و ..
با این مقدمات در یادداشت بعدی میکوشم در حد فهم خود و گنجایش مقال پاسخی به این پرسش بیابم: «هفته کتاب در شکل فعلی چقدر موفق و منطبق با اهداف اصلی ارزیابی میشود؟»
ادامه دارد…




