چه کار کنم که انسان خوبی باشم؟

من چه کار باید بکنم؟ چگونه باید بیندیشم؟ به چهها باور نداشته باشم تا انسان بهتری باشم؟….
محمد صالح علا – ضمیمه ادب و هنر روزنامه اطلاعات| من هر روز دلم میخواهد آدمی بهتر باشم و میدانم که تنها نیستم. چون من بسیار هستند، اما آنها میدانند که چگونه انسان بهتری باشند.
خوشبختانه آدمی در رفتار نسبتاً و در پندار کاملاً آزاد است. مجبور نیست خوب یا بد باشد، که اگر مجبور بود، مانند من مبتلای تردید نمیشد. چنان که من اغلب از خودم میپرسم: از کدام راه بروم؟… چه کنم آدمیزاده بهتری باشم؟…
من اگر خانه بزرگی در شمال شهر داشته باشم، رفقایم وزیر و وکیل باشند، لباس فاخر به تن کنم، خوراکهای لذیذ بخورم، نوشابهای مطبوع بنوشم، پول بیحساب، مدرک دکتری داشته باشم؛ انسان بهتری خواهم بود یا اگر غزل حافظ را درست بخوانم، مثنوی معنوی را فهم کنم، زیاد کتاب بخوانم؟
برخی با گرفتن پول، بسیار احساس میکنند انسان بهتری هستند. برخیها به عکس با بخشیدن پول، بسیار احساس میکنند انسان بهتری هستند. ولی من نمیدانم چه کنم. بگیرم یا بدهم؟ اگر انگیزه مقدّم بر عمل است؛ چنان که در آیین ما عمل بینیّت مقبول نیست، باز از خودم میپرسم: من چگونه میتوانم خودم را به نیّتهای خوب مجهز کنم؟
اگر «شوپنهاور» و «هایدگر» را بشناسم، فلسفه بخوانم، منطقی باشم، رمانهای پروست، آلنربگریه را بخوانم، اگر نت به نت پاتتیک چایکوفسکی را از حفظ باشم؛ چنان که چند نت جلوتر را با دهانم بزنم، اگر چنان با نقاشی و نقاشها زلف گره زده باشم که در یک نگاه «مونه» را از «مانه» تشخیص دهم؛ آیا در این صورت انسان بهتری خواهم بود؟
اگر به جای برنامههای تلویزیون، برنامههای رادیو را گوش کنم، در صفهای زندگی اجتماعی نخواهم از دیگرها جلو بزنم، به همه سلام کنم، به همه لبخند بزنم، یارانه نگیرم، در انتخابات شرکت کنم، شب زود بخوابم، صبحها ورزش کنم، کاری به کار زنبورها نداشته باشم، همۀ حشرهکشها را دور بریزم، ساکت باشم، کم حرف بزنم، به جای سینه دریاها یا قله کوهها طلوع آفتاب را در گورستانها تماشا کنم، شمشیر و سپر را کنار بگذارم، بیشمشیر و سپر زندگی کنم، ماشینم را بفروشم با اتوبوس و مترو رفت و آمد کنم، همیشه دستمال سفید و پاکیزهای در جیب داشته باشم و با آن اشک چشم مردم دلتنگ را پاک کنم، چشم آنها که بدون اشک گریه میکنند، یا اصلاً خودم به جای ایشان پنهان پنهان گریه کنم؛ آیا در این حال، انسان بهتری خواهم بود؟
باری، من چه کار باید بکنم؟ چگونه باید بیندیشم؟ به چهها باور نداشته باشم تا انسان بهتری باشم؟….