هیچ متن معتبری از خشکهمذهبی کوروش سخن نمیگوید/ سالهاست که درباره کوروش دچار خودزنی هستیم

ما ایرانیها تا دوره قاجار اطلاعات موثق چندانی درباره کوروش نداشتیم و عملا شخصیت کوروش را نمیشناختیم و در کتاب مقدس و تورات به کوروش اشاره شده و ذوالقرنین بحثی بود که در اواخر دوره قاجار مطرح شد.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از ایبنا، نشست «کوروش بزرگ در پرتو پژوهشهای نوین» به مناسبت روز بزرگداشت کوروش هخامنشی در پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری برگزار شد. در این نشست کوروش محمدخانی، کامیار عبدی، یاسر ملکزاده، علیرضا حسنزاده در این باره سخنرانی کردند و دبیری نشست نیز برعهده مهرداد ملکزاده بود. محمدابراهیم زارعی، رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری نیز در سخنانی به کوروش پرداخت. قرار بود شاهرخ رزمجو نیز در این نشست سخنرانی کند اما به دلایل شخصی در این نشست حاضر نشد.
ایرانیان در صلح و مدارا همیشه پیشتاز و پیشگام جهان
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری گفت: ما ایرانیان در حوزه صلح و مدارا همیشه پیشتاز و پیشگام جهان بودیم. کوروش بزرگ شخصیتی است که بنیان صلح را در آن دوران اشاعه داده است و منشور صلح او امروز مورد توجه جهانیان است. کوروش صلح و مدارا را نهتنها بسط داده بلکه به جانشینانش نیز منتقل کرده است. کوروش سرمایهای است که برای ما بسیار اهمیت دارد و مبنای حکومتش صلح، دوستی و مدارا بوده است.
زارعی با بیان اینکه همه سازمانهای فعال در صلح جهانی از منشور کوروش بهره میبرند، گفت: در ایران گاهی دچار افراط و تفریط، تندی و کندی و انکار و خودزنی میشویم و سالهاست که درباره کوروش دچار خودزنی هستیم اما درستی کوروش براساس دادههای باستانشناسی آشکار است.

رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی در مقایسه اندیشه آشوریان و هخامنشیان بیان کرد: نقشبرجستههای آشوری کاملا تصاویری خشونت آمیز از قتلعام و جنایت را به نمایش میگذارند اما در تختجمشید افراد و اقوام مختلف با احترام به کاخها دعوت میشدند و حضور مییافتند و این در نقوش بهجامانده از آن دوران آشکار است.
او با بیان اینکه ما ایرانیها در تاریخ ایران به کوروش بسیار مدیون هستیم، گفت: در تاریخ ایران ما شخصیتهایی مانند کوروش داریم که میتوانیم همواره به آنها افتخار کنیم و نباید براساس تعصبات حقیقت وجود کوروش را انکار کنیم یا به داشتههای خودمان افتخار نکنیم و در موارد دیگری اجازه بدهیم دیگران داشتههای ما را به نام خود تمام کنند. در حالی که در برخی از کشورها در حال تاریخسازی هستند، ما با وجود داشتن بزرگانی مانند کوروش در تاریخ سرزمینمان در حال خودزنی هستیم و برای آن تاریخسازان دروغین، راه مصادره مفاخر خود را باز کردهایم.
او با اشاره به اینکه اجازه نمیدهیم فرهنگمان نابود شود، بیان کرد: در طول تاریخ، به دلیل موقعیت جغرافیایی ویژه ایران، به ما حمله کردند اما ایران پیشگام هیچ حملهای نبوده است. زمانی که مغولها به عنوان وحشیترین انسانها به کشورمان حمله کردند تلاش کردیم آنها را اهلی کنیم و تابع فرهنگ خودمان دربیاوریم. در کشورمان آثار بینظیری در محوطههایی مثل جیرفت، چگاسفلی، شوش و… همه نماد فرهنگ و تمدن ما هستند و پشتوانههای ملی و تمدنی ما به شمار میروند.
زارعی با اشاره به اینکه ما به عنوان پژوهشگاه موظف هستیم که در محافل متعدد این موارد را اطلاعرسانی کنیم و به آگاهی مردم برسانیم و کوروش را بهدرستی معرفی کنیم، بیان کرد: ما در کارهای علمی و پژوهشی نباید دچار افراط و تفریط شویم و باید به مردم نیز این موارد را بگوییم. البته در این چند روز با رویدادها و اقدامات پژوهشی مناسبی در مورد کوروش آگاهیبخشی میکنیم و نمایشگاه هنری در مورد کوروش نیز داریم.
پیشگامی و پیشتازی ایرانیان در صلح و مدارا
یاسر ملکزاده، پژوهشگر تاریخ، با اشاره به اینکه متون کهن درباره کوروش چه میگویند و او را چگونه معرفی میکنند، گفت: با آنکه قرائت متون مربوط به کوروش در بسیاری موارد مبهم است (بهویژه به سبب تفاوت زبانها، زمان نگارش و گرایشهای نویسندگان) و گاه متون ملل گوناگون درباره او با یکدیگر تناقض دارند میتوان چند نکته کلی را استنباط کرد:
نخست آنکه در این متون هرچند به مناسک دینی انجامشده توسط کوروش اشاره شده، اما بر دینداری شخصی او تاکید چندانی نمیشود. در متون مقدس یهودی، کوروش به عنوان منجی قوم یهود ستایش شده است. اما به دین شخصی او اشارهای نمیشود. در متون بابلی نیز همین وضعیت حاکم است. ما هیچ متن معتبری به زبان فارسی باستان در دست نداریم که از ایمان دینی یا خشکهمذهبی کوروش سخن بگوید؛ در حالی که در دوره داریوش تاکید صریحی بر مزداپرستی او دیده میشود و در کتیبههای خشایارشا حتی نشانههایی از تحمیل دینی وجود دارد. چنین اشاراتی در مورد کوروش کاملا غایب است.

وی ادامه داد: در منابع یونانی، هرچند بر قومیت پارسی او تأکید میشود اما او را بیش از هر چیز شاه آسیا میدانند. در متون بابلی کوروش از زبان سومشخص و با پیروی از سنت آشوری خود را «شاه جهان»، «شاه بزرگ»، «شاه نیرومند»، «شاه چهار گوشه» و «گسترشدهنده قلمرو» میخواند. جالب آنکه در همین متون احتمالا در اشاره به خاستگاه نخستین حاکمیتی او کوروش نه پادشاه پارس بلکه شاه انشان نامیده میشود که بیشتر به خاستگاه عیلامی او اشاره دارد تا پارسی. این مسئله سبب شده برخی پژوهشگران معتقد شوند که خاندان هخامنشی در آغاز شامل دو شاخه بوده است: شاخه کوروشی در انشان و شاخه داریوشی در پارسه. حتی در یک متن اکدی متاخر از دوره سلوکی کوروش صریحا شاه عیلام معرفی شده است.
ملکزاده بیان کرد: در هیچیک از این متون، تأکید خاصی بر قلمروی ملی، زبان ویژه یا تبار مشخص دیده نمیشود که نشان دهد کوروش در پی تثبیت یک هویت قومی-ملی خاص بوده است. این در حالی است که در دوره داریوش و خشایارشا، نشانههایی از شکلگیری یک ایدئولوژی سیاسی مبتنی بر مذهب، زبان، قومیت و سرزمین پدیدار میشود. ممکن است این تفاوتها بیانگر اختلاف ایدئولوژیک میان کوروش و جانشینانش باشد؛ دیدگاهی که شماری از پژوهشگران از آن حمایت کردهاند و البته احتمال دیگر این است که سکوت یا عدم توازن در پراکندگی منابع ما را گمراه کرده باشد.
حال باید پرسید: آیا متون کهن کوروش را شخصیتی ناسیونالیست یا انترناسیونالیست نشان میدهند؟ درمجموع، متون تاریخی و دینی کوروش را منجی ملتها میدانند؛ کسی که رسالتش نجات اقوام از ظلم و اسارت است. این تصویر میتواند یادآور پروژه صدور انقلاب در گفتمانهای انترناسیونالیستی اسلامی و مارکسیستی باشد؛ اما به استناد دادهها به هیچ وجه نمیتوانند از کوروش یک ایدئولوژیست دینی ساخت. از سوی دیگر در مورد کوروش هیچ نشانهای از وجود یک ایدئولوژی انترناسیونالیستی مشخص هم دیده نمیشود. او پس از نجات ملتها، رسالتی برای هدایت و تربیت آنها در چارچوب یک آموزه ایدئولوژیک برعهده نمیگیرد. لااقل متون چنین تصویری از او نشان نمیدهند از این رو اقدامات کوروش پس از فتوحاتش بیشتر به رفتارهای کازموپولیتنیستی شباهت دارد تا سیاستی مبتنی بر ایدئولوژی انترناسیونالیستها.
ایرانیها تا دوره قاجار اطلاعات موثقی درباره کوروش نداشتند
کامیار عبدی، باستانشناس و عضو هیأت علمی گروه باستانشناسی دانشگاه شهید بهشتی، گفت: ما سالهاست با این شخصیت تاریخی مشکل داریم و این مسئله باید در جامعه ایران حل شود. ۲۵۰۰ سال از روزگار کوروش گذشته است اما در فرهنگ و تاریخ ایران برای پیشرفت اهداف ناسیونالیسم خود از شخصیت تاریخی درآمده و بیشتر جنبه سیاسیزدگی پیدا کرده است.
وی افزود: ما ایرانیها تا دوره قاجار اطلاعات موثق چندانی درباره کوروش نداشتیم و عملا شخصیت کوروش را نمیشناختیم و در کتاب مقدس و تورات به کوروش اشاره شده و ذوالقرنین بحثی بود که در اواخر دوره قاجار مطرح شد و در گفتمان تاریخی ایران اشاره به کوروش را نمیبینیم اما کتابهایی منتشر میشود که دستاوردهای فرهنگی و سیاسی کوروش در حافظه تاریخی ایرانیان مانده است. برخی نیز کلا منکر میشوند که کوروش وجود نداشته است!

هوشنگ اسفندیار شهابی، استاد تاریخ و روابط بینالملل در دانشگاه بوستون، در مقالهای نوشته که فتحعلیشاه قاجار وقتی به سلطنت میرسد هنوز خود را از نوادگان پیشدادیان و کیانیان میداند اما تغییر فکر ایرانیها درباره اینکه پیشدادیان و کیانیان تاریخ اساطیری ایران هستند و تاریخ مستندی نیز از هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان هم وجود دارد از اواخر دوره محمدشاه و دوره ناصرالدین شاه آغاز شده است. هرچه به اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی میرسیم دیدگاه جدید درباره تاریخ ایران مطرح شده و ما اثر مستقیم آن را مدیون محمدعلی فروغی و حسن پیرنیا هستیم.
عبدی گفت: نیمه دوم قرن نوزدهم و قرن بیستم چه اتفاقی میافتد که با شخصیت کوروش آشنا میشوند؟ سال ۱۸۷۶ هرمزد رسام که از آشوریان عراقی بود به دستور سِر هِنری راولینسون در معبد خدای مردوک در بابل کاوش میکند و الواح گلی حماسه گیلگمش، کهنترین حماسه بشری و همچنین استوانه مشهور به منشور حقوق بشر کوروش بزرگ را طی کاوشهای باستانشناسی کشف میکند و یکی از شانسهای بزرگ ما است که در کاوشهای هرمزد رسام استوانه کوروش یافته میشود.
چرا پاسارگاد در دشت مرغاب ساخته شد؟
همچنین کوروش محمدخانی، عضو هیات علمی گروه باستانشناسی دانشگاه شهید بهشتی، سخنانش را با اشاره به اینکه چرا پاسارگاد در دشت مرغاب ساخته و چرا پاسارگاد نامیده شده است، گفت: یکی از نکاتی که درباره کوروش بزرگ وجود دارد ماجرای تولد اوست. کوروش یک نجیبزاده پارسی است، مادرش ماندانا با کمبوجیه دوم از بزرگان پارس ازدواج میکند و بنا بر خواب کذایی که پدربزرگش آستیاگ میبیند درخت تاکی از شکم ماندانا بیرون آمد و سرزمینش را از بین برد و خوابگزارها به او گفتند که نوهات پادشاهی تو را از بین میبرد. کوروش در دشت مرغاب به مبازره با آستیاگ میپردازد، سه بار شکست میخورد و بار چهارم پیروز میشود.

وی ادامه داد: درباره نامگذاری دشت پاسارگاد افراد مختلف نظریههای گوناگونی داشتند. برخی گفتهاند پاسارگاد به معنی لشکرگاه پارسیان است و هرتسفلد از پاسارگاد به معنای نشستگاه و جایگاه پارسیان نام میبرد. جرج راولیسنون از پاسارگاد به پارسهگرد و دژ پارسیان اشاره میکند. از مجموعه سخنانی که درباره نام پاسارگاد آمده است. دکتر شاپور شهبازی یک نتیجهگیری در کتاب «کوروش بزرگ» کرده است. او میگوید زمانی که کوروش بر علیه آستیاگ مبارزه میکند عشیرهای پارسی به نام پاسارگادیان که یکی از قبایل پارس بودند و براساس اسناد مورخان یونانی قبایل پارسی به شش طایفه شهری و دهنشین و چهار طایفه چادرنشین تقسیم میشدند به کوروش کمک کرده و از او حمایت میکنند و پاسارگادیان موفق میشوند آستیاگ را شکست بدهند.
شهبازی اعتقاد دارد به خاطر این کمک و یاری که پاسارگادیان به کوروش کردند کوروش نام سرزمین را پاسارگاد میگذارد و بیشتر باستانشناسان نیز با دیدگاه شهبازی موافق هستند که کوروش در این سرزمین نام پاسارگاد را از پاسارگادیان گرفته است. نخستین شخصی که درباره پاسارگاد نظریه جامع دارد جیمز موریه بود که توصیف کاملی از بقایای باقیمانده از پاسارگاد دارد و اولین کشفیات در پاسارگاد نیز توسط هرتسفلد انجام شده است.
مهمترین وجه از الگوواره مدارا در استوانه گوروش جلوهگر است
علیرضا حسنزاده، رئیس پژوهشکده مردمشناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، نیز در سخنانی به تعریف هتروگلسیا پرداخت و گفت: هتروگلیسا در نظریه باختین به معنای حضور همزمان گفتارها، زبانها، گویشها، لحنها، معانی، نمادها و صدای چندین «من» اجتماعی در متن/ گفتمان است. این نگاه حقیقت را امری بینالاذهانی و چندصدایی میداند که در فضایی دیالوجیکال/ گفتوگویی تعریف میشود. فضای گفتوگویی در تعاملات انسانی عنصری است که متن را از حالت تکصدایی خارج میسازد و امکان خوانش و فهم چندصدایی را میسر میسازد. ترنز نیز از این اصطلاح استفاده مرده و آن را ویژگی مهم فضای آستانهای در خارج از چارچوب ساختاری میشمرد.

او افزود: مهمترین وجه از الگوواره مدارا به مثابه میراث گفتمانی کوروش کبیر در سند معروف استوانه کوروش به عنوان یک سند تاریخی و مستند جلوهگر است. این سند دگرپذیری، پذیرش تفاوتهای آیینی و اعتقادی، عدم قتلعام و به اسارت گرفتن مردم سایر سرزمینها، عدم ویرانسازی مکانهای آیینی دگردینان، بازسازی معابد و احترام به دیگری و تفاوت را به مثابه روش کوروش کبیر در این منشور نشان میدهد که میتوان آن را نخستین سیاست «پذیرش تفاوتها» در جهان کهن دانست. این خصوصیات را میتوان در چارچوب پارادایم نهادی گفتوگو و سیاست مدارا تلقی کرد و برخواند.
۲۵۹

 
 



