ناگفتههایی از عملیات رمضان که موجب شوک نیروهای ایرانی شد

در عملیات رمضان، چیزی به عنوان طراحی عملیات رمضان به معنای اینکه قرار است یک کار جدید انجام بدهیم، در ذهن ما وجود نداشت. تصویری که ما برای ورود به شرق بصره در ذهن داشتیم، تصویری بود که از عملیات بیتالمقدس وجود داشت.
به گزارش ایرانی مگ به نقل از پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد، تحقیقات و نشر معارف دفاع مقدس و مجاهدتهای سپاه، عملیات رمضان در تاریخ ۱۳۶۱/۴/۲۲ در جبهه جنوبی و در شرق بصره، با هدف فرعی تهدید بصره از شرق و حضور در حاشیه شطالعرب و با هدف اصلی اعمال فشار به عراق به جهت پایان عادلانه جنگ، آغاز شد. در این عملیات که در چهار محور و پنج مرحله تا تاریخ ۱۳۶۱/۵/۷ اجرا شد، نداشتن شناخت دقیق از وضعیت و استحکامات جدید نیروهای بعثی، موجب اخلال در اجرای علیات شد.
هرچند تلاش اصلی عملیات به ثمر نشست و یگانهای قرارگاه فتح توانستند با نفوذ به عمق عراق تا نهر «کتیبان» پیش بروند و به قرارگاه فرماندهی دشمن دست یابند، اما نیروهای پیشتاز که از جناح چپ با اتکا به کانال پرورش ماهی، وضعیت قابل دفاعی داشتند، از جناح راست در برابر هجوم یگانهای زرهی عراق آسیبپذیر بودند… قرارگاههای مجاور نیز که با استحکامات جدید عراق روبهرو بودند، نتوانستند این مواضع را پشت سر بگذارند و جناح راست قرارگاه فتح را تأمین کنند. لذا نیروهای قرارگاه فتح نیز در تثبیت موقعیت خود، موفق نشدند و تنها محدوده پاسگاه زید را تصرف کردند.
روایت سردار احمد غلامپور؛ فرمانده قرارگاه کربلا در دوران دفاع مقدس
وقتی مرحله اول عملیات را انجام دادیم، با موانع و مشکلاتی مواجه شدیم که معلوم شد این عملیات مثل عملیاتهای قبلی نیست و دچار وضعی هستیم که باید تصمیمگیری شود. در مرحله اول، که به عنوان تلاش اصلی انجام شد، بهجز قرارگاه فتح که به دلیل وضعیت خاص در سمت راست آبگرفتگی و سمت چپ موانع مثلثی، مانع عمدهای پیش روی نداشت و موفق شد تا کانال کتیبان پیشروی کند، قرارگاههای همجوار دیگر به دلایلی نتوانستند پیشروی کنند؛ ازجمله اینکه وجود موانع و استحکامات و آبگرفتگی در مقابل قرارگاه قدس و فجر با قرارگاه فتح قابل قیاس نبود؛ عمق اهداف قرارگاه قدس و فجر دو برابر مسافتی بود که قرارگاه فتح میبایست برای رسیدن به اهدافش طی میکرد؛ بنابراین، عمق زیاد منطقه عملیات؛ تأمین نشدن جناحین؛ وجود موانع، بخصوص موانع مثلثی شکل و حساسیت دشمن، بخصوص در محدوده کوشک به پایین، سبب شد تا دو قرارگاه قدس و فجر نتوانند پیشروی کنند و در مرحله اول عملیات، با وجود اینکه قرارگاه فتح موفق شد، به دلیل اینکه در جناحینش با عدم تأمین مواجه شد، در وضعیتی سخت و دشوار ناچار به عقبنشینی شد.
به دلیل آبگرفتگی محور قرارگاه نصر، عملکرد آن در عملیات رمضان به صفر رسید. وقتی دشمن خیالش از سمت قرارگاه نصر راحت شد، همه توانش را برای مقابله با سه قرارگاه دیگر گذاشت؛ بهویژه قرارگاه فتح که پیشروی خوبی داشت.
بدون تردید، اگر قرارگاه نصر وارد عمل میشد، وضعیت عملیات رمضان خیلی تغییر میکرد؛ اما به سبب توقف این قرارگاه، قرارگاههای دیگر هم دچار مشکل شدند و قرارگاه فتح اگر عقبنشینی نمیکرد، در تله محاصره دشمن قرار میگرفت.
در عملیات رمضان، یگانهایی مثل لشکر ۴۱ ثارالله (ع) و تیپ ۳۷ بعثت و یکی دو یگان دیگر، با شروع عملیات، در همان خطوط اولیه دشمن به موانع برخورد کردند. دلیل آن هوشیاری دشمن بود که به منطقه کوشک، که یک حالت قائمالزاویه داشت، حساس بود. همین هوشیاری و حساسیت سبب شد که قرارگاه قدس نتواند مأموریت جناح داری خود را بهخوبی انجام دهد.
حتی اگر قرارگاه قدس موفق میشد و بخشی از منطقه را تأمین میکرد، در ادامه به مشکل برمیخورد؛ چون میبایست از منطقه کوشک تا رودخانه شط العرب پیشروی میکرد.
درمجموع، ما هنگام طرحریزی عملیات رمضان، در یک وضعیت معمولی نبودیم که همه جوانب را پیشبینی کرده باشیم. جغرافیای منطقه هم به گونهای نبود که به ما اجازه بدهد این انعطاف را داشته باشیم که از هر مسیری که بخواهیم، برویم یا اگر جایی گیر کردیم، از محور دیگر عمل کنیم. درواقع این قابلیت در زمین برای ما وجود نداشت. زمین یک دشت صاف و تک ما کاملا جبههای بود. توان ما با این منطقه وسیع که دشمن نیروی زیادی در آن مستقر کرده بود، تناسب نداشت. موانع و استحکامات کاملا برای ما جدید و دردسرساز بود.
احتمالا دشمن ما را کانالیزه کرده بود و به همین دلیل، مراحل بعدی عملیات رمضان تحت فشارهای روانی و برای خارج شدن از وضعیت موجود انجام شد. در عملیات رمضان، چیزی به عنوان طراحی عملیات رمضان به معنای اینکه قرار است یک کار جدید انجام بدهیم، در ذهن ما وجود نداشت. تصویری که ما برای ورود به شرق بصره در ذهن داشتیم، تصویری بود که از عملیات بیتالمقدس وجود داشت.
در آن زمان، نه خبری از مثلثیها بود، نه از آبگرفتگی و نه از لشکرهای ۵ و ۶ پیاده عراق. اینها هیچکدام نبودند. این تصویر اولیهای بود که در ذهن ما وجود داشت و براساس آن قرار بود به شرق بصره برویم.
نکته بعد این بود که ما در یک مسیری قرار گرفتیم که هیچ راهی نداشتیم جز اینکه برای تکمیل عملیات بیتالمقدس در شرق بصره عمل کنیم. وقتی عالیترین رده نظام، امام به عنوان فرمانده کل قوا، میگویند بایستید، ببینید چه چیزی صلاح است و آن را انجام بدهید، ما میبایست تمکین میکردیم.
بعد از برگزاری دو جلسه با مجادلههای شدید و بحثهای مفصل، درنهایت براساس عقل جمعی و موافقت امام قرار شد جنگ را در داخل عراق ادامه بدهیم. در این مدت کوتاه، عراق وضعیت پدافندی خود را تغییر داده بود؛ ولی ذهنیت و اطلاعات ما همان دادههای مربوط به عملیات بیتالمقدس بود و با همان برنامهریزی و همان طرح وارد عمل شدیم.
موضوع دیگر این بود که تغییر راهبرد عراق برای ما ناگهانی بود. ارتش عراق بعد از عملیات بیتالمقدس تصمیم گرفت نیروهایش را از سایر مناطق اشغالی عقب ببرد و روی مرز در یک خط پیوسته مستقر کند و نقاط ضعف پدافندی خود را که در عملیاتهای گذشته ما از آنها استفاده میکردیم، برطرف و وضعیتی ایجاد کند که ما دیگر نتوانیم مثل عملیاتهای طریقالقدس، فتحالمبین و بیتالمقدس عمل کنیم؛ یعنی از جغرافیا به نفع خودش بهره گرفته و متوجه شده بود که بزرگترین ضعف، صرفنظر از کارایی و توانمندی نیروهای ما و ضعف نیروهای خودش، وضعیت جغرافیایی محل استقرار و پدافند نیروهایش است.
لذا اگر ما یک وضعیت معقول و منطقی میداشتیم و فرماندهانمان هم شجاعت لازم را میداشتند، چهبسا میتوانستیم بگوییم با این وضعیت نمیتوانیم عمل کنیم. میگفتیم شرق بصره آن جایی نیست که ما میخواستیم عمل کنیم.
ما در وضعیتی قرارگرفته بودیم که مجاب شدیم به هر قیمتی شده وارد عمل شویم. ما از کوچکترین ضعف عراق استفاده کردیم؛ قرارگاه فتح خوب عمل کرد و تا نهر کتیبان پیش رفت. مشکل این بود که همراهی سایر قرارگاهها و وضعیتی که قرارگاه فتح داشت، برای بقیه قرارگاهها فراهم نشد. حتی قرارگاه نصر که فاصلهاش برای رسیدن به هدف خیلی کمتر از قرارگاههای دیگر بود، در آبگرفتگی و موانع گیر کرد.
در عملیات رمضان، برای اولین بار بعد از یک دوره نهماهه که پیروزیهای بزرگی به دست آورده بودیم، با عدم الفتح مواجه شدیم. درواقع، شوکی به ما وارد شد و به عبارتی، یک سیلی خوردیم؛ چون اصولی که در عملیاتهای گذشته رعایت میکردیم، در این عملیات رعایت نکردیم و دقتهای گذشته را نداشتیم.
در جبهه عراق هم تغییر و تحولات زیادی اتفاق افتاده بود که از آنها غافل بودیم. بعضیها میگویند مغرور شدیم. من این را قبول ندارم. به نظرم، به حدی از اعتمادبهنفس رسیده بودیم که فکر میکردیم با همین شرایط سخت هم میتوانیم پیروز شویم.
البته اگر به عراق فرصت داده نمیشد که آن کارهای تدافعی و مهندسی را انجام بدهد؛ یا با تأمل بیشتر و با کار و ارزیابی بیشتر نسبت به وضعیت دفاعی عراق اقدام میکردیم، شاید میتوانستیم موفق شویم.
در ذهن عراق این بود که حرکت اصلی ما برای ورود به شرق بصره از قائمالزاویه منطقه کوشک و طلائیه است. آن منطقه از نظر خط پدافندی بزرگترین ضعف عراق بود.
وجود موانع و استحکامات، بزرگترین مشکل رزمندگان
در این عملیات هم، عراق در مورد منطقه تلاش اصلی ما دچار غافلگیری شده بود، ولی چون ما به موانع برخوردیم، دچار مشکل شدیم. اگر ما در وضعیتی میتوانستیم حمله کنیم که عراق هنوز موانع را ایجاد نکرده بود، بهراحتی در شرق بصره مستقر میشدیم.
تحولاتی که عراق در ساختار دفاعی خود بعد از عملیات بیتالمقدس ایجاد کرد، سبب شد تا اطلاعات عراقیها از عمق منطقه ما بیشتر شود و بعدها در اسناد و مدارک بهدستآمده معلوم شد که به واسطه همکاری حامیان عراق، مثل فرانسویها و آمریکاییها، همه حرکات و نقلوانتقالهای ما از کیلومترها دور از خط مقدم به وسیله ماهوارهها و رادارهای رازیت رصد میشد.
اگر یک واحد ما از اهواز به سمت خرمشهر حرکت میکرد، رصد میشد و اطلاعاتش در اختیار عراق قرار میگرفت. رادارهای رازیت پشت خط مستقر میشدند و تا عمق سی کیلومتر خط ما را شناسایی میکردند. این تغییر و تحول اساسی در ساختار دفاعی عراق وضعیت را برای ما سخت کرد.
بنابراین، عملیات رمضان به دلیل مجموعه مشکلاتی که عرض کردم، یک عملیات غیرمعمولی بود و در عملیاتهای گذشته این وضعیت را نداشتیم.
منابع
۱. جمعی از نویسندگان، اطلس جنگ ایران و عراق؛ فشرده نبردهای زمینی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران، چاپ چهارم ۱۳۹۹، ص ۶۸
۲. محسن رخصت طلب، حسین احمدی، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: روایت احمد غلامپور (جلد دوم)، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۴۰۲، صص ۷۴، ۷۵، ۷۶، ۷۸، ۷۹، ۸۴، ۸۵، ۸۲، ۸۳
۲۵۹