مبلغ:بخشی از توان دستگاههای امنیتی متوجه منتقدان است تا نفوذیها/ قانون انتصاب افراد در مشاغل حساس روند خطرناکی ایجاد کرد/مشاور احمدی نژاد جاسوس بود؟

یک فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: جریانهای تندرو و افراطی، به دلیل هیجانی بودن و هماهنگی ظاهری با حکومت، بستر مناسبی برای نفوذ هستند و دستگاههای امنیتی بهجای تمرکز بر تهدیدهای واقعی، وقت خود را صرف منتقدان داخلی میکنند.
کیاوش حافظی: تنها با یک جمله علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، موضوع نفوذ در ایران بار دیگر مطرح شد.
لاریجانی در حالی گفته بود که نفوذ در کشور یک مسئله جدی است که به تازگی بهعنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی و نماینده رهبری در این عالیترین نهاد امنیتی ایران انتخاب شده بود. با آنکه نفوذیها مخفیاند و خود را نشان نمیدهند، اما بنا به تجربیات گذشته میتوان سراغ شمایل چهرههای نفوذی رفت. محمدرضا کلاهی و مسعود کشمیری در ابتدای انقلاب، با پیشانی پینهبسته، محاسن و یقه بسته پیراهن، در بالاترین سمتهای اجرایی بهراحتی فعالیت میکردند و حتی عدهای نماز خود را به آنها اقتدا میکردند.
مرتضی مبلغ، معاون سیاسی وزارت کشور در دولت اصلاحات معتقد است که جریانات تندرو و افراطی بستر مناسبتری برای نفوذ محسوب میشوند؛ هم آنکه خود را با محیط هماهنگ میکنند و هم به دلیل اینکه شخصیتهای هیجانی دارند، توسط جریان نفوذ میتوانند تحت تأثیر قرار بگیرند.
مشروح گفتگوی مرتضی مبلغ با خبرآنلاین را در ادامه بخوانید؛
*****
* آقای لاریجانی درباره «نفوذ» در ایران، گفته که نفوذ در ایران جدی است. وقتی دبیر شورای عالی امنیت ملی این موضوع را مطرح میکند، از واقعیتی خبر میدهد. این موضوع را چگونه تحلیل میکنید؟
نفوذ مسئلهای بسیار روشن و بدیهی است و کسی نمیتواند آن را انکار کند. در همین تجاوز ۱۲روزه به ایران، آثار نفوذ را در عرصههای مختلف و به اشکال گوناگون دیدیم. البته باید ابعاد نفوذ را بهصورت مدرن تجزیه و تحلیل کرد. بخشی از آن به تکنولوژی برمیگردد؛ مثلا رژیم جنایتکار اسرائیل که تکنولوژی و امکانات و سازمانهای گوناگون دارد، طبیعی است که از این ظرفیت بهطور گسترده سوءاستفاده کند. اما بخش دیگر به نفوذهای داخلی برمیگردد؛ یعنی عواملی که در عرصههای مختلف کشور نفوذ داده میشوند.
آنچه بیشتر مورد توجه است، همین نفوذ در جریانهای داخلی کشور است که اهمیت ویژهای دارد. چنانکه در جریان ۱۲روزه اخیر نیز بسیاری از عوامل نفوذی در از کار انداختن پدافند هوایی، بهکارگیری ریزپرندهها، شناسایی مکانها و موارد مشابه نقش تعیینکنندهای ایفا کردند.
در اینجا پرسش اصلی این است که دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی چه میکردند؟ بخشی از نفوذ ممکن است ناشی از تکنولوژیهای فوقمدرن باشد که مقابله با آن از توان ایران خارج است، اما در مورد نفوذ داخلی، این یک سؤال بزرگ است که این دستگاهها چرا و چگونه اجازه بروز چنین رخدادهایی را دادهاند. این پرسش بهویژه با توجه به چند نکته برجستهتر میشود؛ از جمله اینکه این دستگاهها همواره تحرکات جریانهای سیاسی داخلی را رصد میکنند و وقت و انرژی زیادی را صرف آن میکنند. کافی است یک نیروی سیاسی یا حزبی بیانیهای صادر کند یا موضعی بگیرد؛ بلافاصله او را احضار میکنند، تذکر میدهند و توصیههای مختلفی دارند. در این زمینه انرژی بسیاری صرف میکنند، اما در مقابل، از فعالیت عوامل جنایتکار نفوذی، شبکههایی که پهپادها و ریزپرندهها را وارد کشور کردهاند و از آنها سوءاستفاده میکنند، غفلت میشود و این مسائل از دستشان خارج میشود. این یک انحراف در مأموریت اصلی دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی است؛ بهجای تمرکز بر مسائل اساسی، وقت زیادی صرف امور حاشیهای میشود که اهمیت چندانی ندارند.
قانون به کارگیری افراد در مشاغل حساس روند خطرناکی ایجاد میکند
نمونه دیگر این انحراف را میتوان در موضوع انتصابات کشور مشاهده کرد. قانون به کارگیری افراد در مشاغل حساس همه اختیارات را به دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی سپرده است. براساس این قانون، این دستگاهها باید درباره انتصاب مدیران نظر دهند و این نظر نه صرفاً درباره سابقه افراد در زمینههای قانونی همچون فساد، اختلاس، قاچاق یا جرائم امنیتی، بلکه درباره کلیت صلاحیت آنان است. هیچکس هم حق مخالفت ندارد و اگر خلاف آن عمل کند، با پیگرد قضایی مواجه میشود. این روند بسیار خطرناکی است که باعث شده مدیریت کشور با نگاه امنیتی و حراستی اداره شود و بسیاری از نیروهای ارزشمند کنار گذاشته شوند. کسانی هم که به میدان میآیند، ناچارند با محافظهکاری و احتیاط شدید عمل کنند. وظیفه نیروهای اطلاعاتی صرفاً باید بررسی سوابق افراد و ارائه مستندات به مقامات بالاتر باشد.
این روند علاوه بر خسارتهای فراوان، موجب غفلت از مسائل اصلی کشور نیز میشود. در نتیجه، مدیریت کشور دچار ضعف و ناکارآمدی میشود و بخش قابل توجهی از ظرفیت نیروها به جای تمرکز بر تهدیدهای واقعی، صرف امور غیرضروری میگردد.
بخش عمدهای از توان دستگاههای امنیتی متوجه منتقدان است تا نفوذیها
* برخوردهای سیاسی باعث غفلت در موضوع نفوذ شده یا اینکه اساساً چیزی که شما گفتید، بخشی از دستور کار نفوذ است تا جریانهایی سرکار بیایند که بهقول شما صلاحیت ندارند؟
بههرحال ترکیبی از این دو است. اتفاقا می خواستم به عنوان نکته سوم همین را بگویم که عوامل نفوذی عمدتاً با هماهنگ نشاندادن خود با حاکمیت و جریانهای مختلف نفوذ میکنند. کسی که منتقد است و صریحاً انتقاد میکند، نمیتواند عامل نفوذی باشد، چون بهسرعت شناسایی میشود. اما کسانی که خود را در پوشش حزباللهی، مذهبی یا طرفدار جدی حکومت نشان میدهند و حتی وانمود میکنند که فدایی نظام هستند، بعضا همانهایی هستند که بهعنوان عوامل نفوذی عمل میکنند تا از این طریق اعتماد جلب کرده و نفوذ پیدا کنند. سپس میتوانند خط بدهند، اقداماتی انجام دهند، اطمینان ایجاد کنند و در نهایت به حریمهای خاص دسترسی پیدا کنند؛ اخبار سری بگیرند یا منتقل کنند. دستگاههای امنیتی از چنین جریاناتی غافل هستند و این افراد بهراحتی کار خود را پیش میبرند.
جاسوس بودن مشاور احمدی نژاد ثابت شد
در جریان اخیر هم بخشی از نفوذیها از همین سطوح نزدیک به مسئولان بودند که اعتماد به آنان شده بود، اما مرتکب جنایت شدند و با اقدامات خود موجب شهادت عدهای گشتند. بنابراین توجه به این نکات فوقالعاده مهم است. باید به روشها و سازوکارهای نفوذ و به تیپهایی که عوامل نفوذی اتخاذ میکنند، توجه عمیق و ویژه شود. در گذشته هم نمونههایی داشتیم.بسیاری از افراد بعدها و بهطور مخفیانه شناسایی شدهاند و زمانی با آنها برخورد شده که پیشتر زهر خود را ریخته و آسیب زده بودند.
بههرحال مهم این است که دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی باید راهبرد خود را تغییر دهند و همه تمرکز و فعالیت خود را بر این نوع نفوذها بگذارند. در کنار آن، باید در برابر تکنولوژیهای پیچیده و فوقمدرن هم مجهز شوند تا هم فعالیتهای نفوذی مبتنی بر این فناوریها را خنثی کنند و هم خودشان از امکانات مشابه بهرهمند شوند. اگر چنین اتفاقی بیفتد، تحول مبارکی خواهد بود؛ اما اگر نیفتد، متأسفانه باید منتظر اوضاع بدتر باشیم و هر لحظه شاهد حوادث عجیب و شوکآور باشیم که آثار و پیامدهای وخیم آن متوجه کشور، مردم و همه خواهد شد.
برخورد دستگاههای امنیتی با روزنامهنگاران، انحراف از پیدا کردن مسیر نفوذ است
* من از صحبت شما اینطور استنباط کردم که تکصدایی و حذف جریانهای دگراندیش زمینهساز نفوذ میشود. همین طور است؟
نکته این است که فقط شما منتقدین را هدف قرار میدهید، فرد منتقد آشکار و شناختهشده است. ممکن است در میان آنها هم نفوذی وجود داشته باشد، اما آن کسی که در پوشش دفاع از نظام و در قالب فداییترین افراد حکومت ظاهر میشود، خطرش صدها برابر است و باید بهشدت مراقب او بود. کسی که چند انتقاد مطرح میکند، بهسختی میتواند عامل نفوذی باشد و اگر هم باشد، تعدادشان اندک است. اما میبینیم که بخش عمده توان دستگاههای امنیتی صرف همین افراد میشود.
میدانید که در مطبوعات، خبرنگاران، فعالان سیاسی، احزاب و گروهها دائم زیر ذرهبین قرار دارند. دستگاههای امنیتی مدام روزنامههای روزنامهنگاران و بیانیههای فعالان و گروهها را میخوانند؛ آنها وقت زیادی صرف میکنند. همین که فردی سخنی بگوید که بابطبع آنها نباشد، بلافاصله او را احضار میکنند و تذکر میدهند. این کارها وقتگیر است و ذهن دستگاه اطلاعاتی و امنیتی را منحرف میکند؛ در حالیکه باید بر مسائل اساسی و برجستهای متمرکز باشند که نفوذ واقعی از آن مسیرها رخ میدهد.
باید به این موضوع توجه جدی و اصلاح فوری و اساسی انجام شود. تغییرات اصلاحی، مثبت و سازنده در نگاهها، راهبردها و رویکردهای امنیتی-اطلاعاتی لازم است تا با توجه به نکاتی که بنده اشاره کردم، قدرت امنیتی و اطلاعاتی کشور در راستای دفاع هرچه بیشتر از میهن ارتقا پیدا کند.
تندروها مستعد تاثیرپذیری از جریان نفوذ هستند؛ آنها احساسی، هیجانی و توهمیاند و راحت میتوان به آنها خط و جهت داد
* اینکه میگویید، نفوذیها در چهره هایی که بیشتر مدافع انقلاب و نظام خود را نشان میدهند، میشود استنباط کرد که جریانات تندرو و به اصطلاح انقلابیتر از انقلابی پتانسیل و زمینه بهتری برای نفوذ دارند …
بدون تردید همینطور است. جریانهای افراطی تندرو، هم خود بستر مناسبی برای این هستند که نفوذی در بین آنها باشند و هم اینکه به شدت خود آنها مستعد تاثیرپذیری از عوامل نفوذ هستند. جریانات تندرو عمدتا جریانات احساسی، هیجانی و توهمی هستند و خیلی راحت میشود اینها را با توجه به احساسات و توهمات آنها و هیجانات آنها راحت به آنها خط و جهت داد. عوامل نفوذی هم شگردهای بسیار قوی دارند که بتوانند از این حالتها سواستفاده کنند و از آنها برای خود بهره برداری کنند.
* فکر می کنید جریانات افراطی محصول نفوذ هستند یا صرفاً این پتانسیل در آنها بیشتر است؟
بیشتر پتانسیل آن را دارند. در هر جامعهای افراد تندرو و هیجانی وجود دارند. مشکل ما در کشور این است که تندروها در بخشهایی از حکومت راه پیدا کرده اند، قدرت و مسئولیت بهدست آوردهاند و عملیات خود را دنبال میکنند. طبیعی است که جریان نفوذ برای اثرگذاری بیشتر، به آنها خط میدهد و در چنین شرایطی خطرات بهمراتب افزایش پیدا میکند.
فکر میکنید پایه نفوذ از چه زمانی در کشور گذاشته شد؟
نمیتوانیم بهطور دقیق بگوییم؛ نفوذ همیشه وجود داشته است. دشمنان این کشور همواره سیاست نفوذ را دنبال کردهاند. بهعنوان نمونه، اسرائیل در زمان رژیم گذشته همکاری نزدیکی با ساواک داشت و عوامل زیادی از سوی سیا و بهویژه موساد در ایران فعال بودند. بعد از انقلاب هم همه آنها شناسایی نشدند؛ یعنی از همان ابتدای انقلاب، و حتی قبل از آن، عوامل نفوذی حضور داشتند و پس از انقلاب نیز بهطور مخفیانه فعالیت خود را ادامه دادند. بنابراین نمیتوان گفت نفوذ از زمان خاصی آغاز شد.
هر وقت که تندروها بر مدیریت کشور غلبه پیدا کردند، شرایط ایجاد نفوذ مساعدتر شد
اما بهطور کلی هرگاه جریانهای تندرو و افراطی، با توجه به روحیات خاص خود، در مدیریت کشور غلبه پیدا میکردند، شرایط برای نفوذ مساعدتر میشد و آنها میتوانستند اهداف خود را پیش ببرند. نمونههای آن را در دورههایی دیدهایم که تندروها بر سر کار بودند؛ این افراد رفتوآمد داشتند، حتی برخی مسئولیتهای علنی بر عهده میگرفتند و خیلی زود هم مشخص میشد که عوامل نفوذی هستند. بنابراین باید به این شکل به مسئله نگاه کرد، نه اینکه بگوییم از زمان مشخصی شروع شده است.
البته برخی دورهها این روند شدت پیدا کرده است؛ بهویژه در سالهایی که تنش میان ایران و اسرائیل افزایش پیدا کرد. در همین سالهای اخیر نیز فعالیت موساد، سیا و سایر عوامل اسرائیل بهشدت تشدید شد. اقداماتی که در تجاوز اخیر شاهد بودیم، نتیجه برنامهریزی چندروزه یا کوتاهمدت نبود؛ بلکه محصول تلاشهای چندینساله و ایجاد شبکههایی بود که نهایتاً در این تجاوز بهکار گرفته شدند.
۳۱۲۱۱




