«ماهی در قلاب»؛ اولین اثر مشترک صداوسیما با تاجیکستان

سینما در تاجیکستان که از دهه سی میلادی جان گرفته، از هنرهای نوظهور و در حال گسترش نسبی است و حضور کودکان در سینما نیز به موازات تئاتر کودک با تکیه بر ادبیات قوی فارسی قابل توجه بوده است.
برخورداری از ریشههای فرهنگی عمیق و تاریخی و وجود قریحه و قلم زیبا در بخش ادبیات کودک و نگاه فطری و معصومانه به ساختار خانواده و کودک، تنها یکی از دلایل اهمیت تولید فیلمهای سینمای کودک و نوجوان در تاجیکستان است. فیلم «ماهی در قلاب» تولید مشترک تاجیکستان (شرکت فیلمسازی داو و تاجیکفیلم) و ایران (شبکه آیفیلم صداوسیما و شرکت سیکاپ)، به کارگردانی محیالدین مظفر و تهیهکنندگی امیر تاجیک داستان پسری ۱۰ ساله به نام دلیر با هنرنمایی عبدالله عبدالرحیمزاده را روایت میکند که در پرورشگاه زندگی میکند و آرزوی دیدار مادرش را که در خردسالی او را به این مدرسه سپرده در سر میپروراند.
این اثر به نویسندگی بختیار کریماف همچنین به مشکلات عاطفی نگاره (مدیر پرورشگاه) و همسرش صمد هم میپردازد و مخاطب همراه با سفر دلیر برای رسیدن به محبوبی رؤیایی که برعهده صمد گذاشته شده، با زندگی این زوج هم آشنا میشود. زندگی پرچالشی که سفر ادیسهوار دلیر آن را تغییر داده و در نهایت با دگرگونی شخصیت صمد به سرانجام میرسد.
دلیر پسربچهای مهربان که نسبت به دوستانش هم حس مسئولیتپذیری دارد، تنها با رؤیای دیدن آن محبوب رؤیایی روزهای باقیمانده مدرسه را سپری میکند. او که همواره تلاش دارد به دیگران کمک کند، با فرارسیدن تعطیلات تابستانی به آرزویش میرسد و راهی سفری طولانی برای دیدار با او در شهر دوشنبه میشود. پیش از سفر فرصتی پیش میآید که مخاطب با شخصیت نگاره که بسیار به دلیر علاقهمند است و صمد مردی که به قاپبازی (بازی قدیمی به وسیله قاپ گوسفند) اعتیاد دارد، آشنا شود تا در فصول بعد مسیر دگرگونی این شخصیت را درک کند.
محیالدین مظفر کارگردان این اثر که پیشتر فیلمهای تحسینشده کاسه (فیلم کوتاه داستانی، ۲۰۱۷)، باریک (فیلم بلند داستانی، ۲۰۲۲) و سرنوشت (فیلم بلند داستانی، ۲۰۲۵) را کارگردانی کرده، دست روی موضوع عاطفی و سادهای گذاشته که شاید این روزها کمتر در سینمای کودک دیده میشود: تحول آدمها در سایه معصومیت و صداقت کودکان.
آنها با نگاهی جدید به این پدیده سراغ روایت داستان خود رفته و سعی کردهاند که لایههای زیرین اثر خود را پر از مفاهیم ساده و پیچیده کنند. درواقع سازندگان با اشاره به فطرت پاک کودکان، نظر مخاطبان خود را در وهله اول جلب کرده و سپس شروع به ریزریز کردن قصه کردهاند و ماجراهایی را بر سر راه این دو مسافر در جاده گذاشتهاند تا تحول و دگرگونی صمد باورپذیر شود.
در «ماهی در قلاب»، طبیعت زیبا و مسحورکننده تاجیکستان فراتر از یک مکان فیزیکی، نقشی نمادین دارد. مخاطب در این سفر اودیسهوار ضمن آشنایی با جغرافیای بکر و زیبای تاجیکستان و عبور از تونل استقلال که ساخت متخصصان ایرانی است، بهنوعی همبستگی و علاقهمندی تاجیکستان به ایران را به یاد میآورد. ضمن این که اثر اشارهای به این دارد که اولین تولید سینمایی بینالمللی و مشترک شبکه صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران با تاجیکستان است.
داستان فیلم برپایه عواطف عمیق فردی استوار است و مفاهیم انسانی مانند گذشت، صمیمیت، صداقت و تکریم مقام مادر بهمثابه احساسات و ارزشهای مشترک فهم و ارتباط جهانی پیدا کرده است، ضمن اینکه فیلم روایت تکریم مقام مادر را چنان گرم، آرام و صمیمی به تصویر میکشد که به هیچعنوان مدت زمان یکساعتونیمهاش حس نمیشود. هرچند دلیر در پایان فیلم زندگی جدیدی را برای خود انتخاب کرده، تصمیم به سفری دیگر میگیرد که حاصل جدیت و محبتی است که او در طول این سفر اودیسهوار نثار صمد کرده، او را به خود متوجه کرده، زندگی گذشتهاش را جسورانه به چالش کشیده و در نهایت پاداشی بزرگ برای او به همراه آورده که بازگشت به «خانه» است.
«ماهی در قلاب» را همچنین میتوان یک فیلم کودکانه دانست که فارغ از فضای شاعرانه فیلم و جغرافیای آن و لطافتی که در خود قصه وجود دارد، گویی روح انسانی در آن دمیده شده از شعر و نگاه رودکی هم بهره برده است. اما نکته سرافرازانه فیلم درخشش موسیقی فیلم است که با آهنگسازی هنرمندانه فردین خلعتبری در پیچوخم جاده و موقعیتها حضور بهموقع دارد و ملودی آن برتارک این اثر میدرخشد.
«ماهی در قلاب» را میتوان فراتر از یک فیلم کودک و در بستر فلسفی و اجتماعی هم مورد خوانش قرار داد؛ اما ردپای کودک و کودکی را نمیتوان از آن زدود. ضمن اینکه فیلم به نوعی جستوجوگری و کنکاش کودکانه را هم به تصویر میکشد و گویی تجربه کودکی را به تجربه سفر و نوعی بلوغ نزدیک میکند. به عبارت دیگر میتوان عنصر و مؤلفه جستوجو را در یک سفر مورد نظر قرار داد و از پس آن به دنیای ذهنی و درونی کودک وارد شد و زندگی آدمهای بزرگتر را از زاویه دید او نگریست و به این باور رسید که او یک روز همانند رئیس پلیسی که در همان پرورشگاه بزرگ شده، انسانی موفق خواهد شد.
۲۴۲۲۴۴