عکسهای عروسی و سرانجام تلخ ملیجک، کودک عزیزکرده ناصرالدینشاه

ناصرالدینشاه این عزیزکرده خود را در سفر دوم خود به اروپا برد و خانه بسیار عالی مانند قریهباغ خاص که از املاک واگذاری حاج میرزا آقاسی به شاه و از املاک بسیار مرغوب اطراف تهران بود به او داد و اخترالدوله دخترش را هم به نکاح او درآورد. ملیجک شانزده سال و اخترالدوله ده سال داشت. عروسی این دو در عمارت کنونی بهارستان برگزار میشود.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، غلامعلیخان معروف به ملیجک و ملقب به عزیزالسلطان، پسر میرزا محمدخان گروسی، برادر امینهاقدس همسر صیغهای ناصرالدین شاه بود. ملیجک به زبان گروسی یعنی «گنجشک»؛ اما چرا عزیز السلطان را به این نام میخوانند؟ ماجرا این است که وقتی تازه زبان باز کرده بوده، در حضور شاه با دیدن گنجشکی، به آن اشاره میکند و با زبان کردی و بیان شیرین کودکی و لهجه گروسی میگوید: «ملویجک، ملویجک» و این شیرینزبانی بسیار به دل ناصرالدینشاه مینشیند و از آن به بعد، وی را به همین نام میخواند.
زشت، اما عزیز!
ملیجک صورت بسیار زشت داشت. بسیار سبزه، ابروی سیاه از هم گشوده، دهانی گشاد و کله از تناسب بزرگتر داشت. […] او به حدی مورد محبت و الطاف شاهانه قرار گرفت که میگویند ناصرالدین شاه دستور داده بود به محض بیدار شدن از خواب، ملیجک را نزد او بیاورند تا با دیدن رخسار ملیجک روز را آغاز نماید؟
ناصرالدینشاه این عزیزکرده خود را در سفر دوم خود به اروپا برد و خانه بسیار عالی مانند قریهباغ خاص که از املاک واگذاری حاج میرزا آقاسی به شاه و از املاک بسیار مرغوب اطراف تهران بود به او داد و اخترالدوله دخترش را هم به نکاح او درآورد. ملیجک شانزده سال و اخترالدوله ده سال داشت. عروسی این دو در عمارت کنونی بهارستان برگزار میشود.

ملیجک همچون ناصرالدین شان برای خود فراشباشی، موزیکانچی، یساول و قراول و به طور کلی هر آنچه شاه داشت را داشت. عمارت ملیجک در عمارت بهارستان به وی تعلق داشت و بعد از ازدواج نیز در آن بود. بعد از مرگ ناصرالدینشاه، اخترالدوله از ملیجک طلاق گرفت و ملیجک نیز دختر کامرانمیرزا یعنی نوه ناصرالدینشاه را به همسری برگزید.

سرانجام ملیجک
وی سالهای پایانی عمر در یکی از کوچههای فرعی خیابان لختی (سعدی) تهران و درنهایت گمنامی زندگی میکرد. ملیجک در سن ۶۳ سالگی و در یکی از شبهای سرد زمستان ۱۳۱۹ ه. ش موقعی که شب هنگام به خانه باز میگشت در بین راه ناگهان پایش درون تلی از کاهگل که وسط کوچه ساخته و رها کرده بودند فرو رفت و به علت ضعف و سکته قلبی در همانجا درگذشت، جنازه وی در مقبره خانوادگی مستوفی در ده ونک به خاک سپرده شد.
منبع: کافه تاریخ
۲۵۹



