سیاست

سردار رشید برای چه درخواستی از امام راهی جماران شده بود؟/ ماجرای خواسته‌ای که بی درنگ اجابت شد

سردار شهید غلامعلی رشید در بخشی از خاطرات خود از دوران ۸ ساله دفاع مقدس از خواسته‌ای که امام فورا آن را اجابت کرد، روایت کرده است.

به گزارش ایرانی مگ ، شهید سردار غلامعلی رشید که فرماندهی قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا (ص) را عهده دار بود، در خاطراتش از روزهایی گفته است که مسئولیت عملیات کربلای پنج را عهده دار بود و برای مطرح کردن مساله‌ای مهم به دفتر امام مراجعه کرده است.

به روایت جماران، رشید در خاطراتش نوشته است: عملیات کربلای ۵ بود و من در قرارگاه فرماندهی کل سپاه مسئولیت‌‎ ‎‌عملیات را عهده دار بودم. به تناسب این شغل معمولاً روی نقشه های عملیاتی‌‎ ‎‌با سردار رضائی بحث و تبادل نظر داشتیم. از طرف دیگر با اکثریت فرماندهان‌‎ ‎‌لشکرها در تماس بوده و اخبار و اطلاعات را به موقع مبادله می کردیم. از‎ ‎‌قرارگاه ما به دفتر حضرت امام هم ارتباط تنگاتنگی برقرار بود و سردار‎ ‎‌رضایی به طور مرتّب آخرین اخبار از وضعیت جبهه ها را به آقای انصاری‌‎ ‎‌منتقل می کرد تا به اطلاع حضرت امام رسانده شود. البته برای آقای انصاری‌‎ ‎‌قبلاً در رابطه با منطقه عملیاتی از روی نقشه توجیه اجمالی صورت گرفته بود.‌

‌روز دهم یا یازدهم عملیات شدت حملات دشمن به حّدی رسیده بود که‌‎ ‎‌واقعاً بی سابقه می نمود. می‌شود گفت دشمن هر آنچه را که در اختیار داشت به‌‎ ‎‌صحنه ها کشانده و سپاه هم تقریباً تمام توان خود را به کار گرفته بود. یکی از‎ ‎‌جاهایی که به شدت در معرض بمباران قرار داشت، قرارگاه نیروی زمینی ما‎ ‎‌در خود پنج ضلعی شمال شلمچه بود. برای دفع این فشار سنگین که عمدتاً‌‎ ‎‌حمله هوایی بود، به سلاح های پدافند هوایی مناسب نیاز مبرم داشتیم. ‌

‌به همراهی آقای رفیق دوست و سردار باقری از طرف برادر رضایی‌‎ ‎‌ماموریت یافتیم تا به تهران برویم. قرار شد گزارش وضعیت را به اطلاع حاج‌‎ ‎‌سید احمد آقا برسانیم و اگر موقعیت مناسبی به دست آمد موضوع به عرض‌‎ ‎‌حضرت امام رسانده شود. به همراه گزارش مفصلی که به حاج سید احمد آقا‎ ‎‌دادیم، نیازهای تسلیحاتی خود شامل سلاح های پدافند هوایی، تعدادی تانک‌‎ ‎و نفربر را که باید از ارتش تامین می شد، به اطلاع ایشان رساندیم. بحث‌‎ ‎‌ملاقات با حضرت امام را هم مطرح کردیم. حاج احمد آقا موافقت کردند و‎ ‎‌بعد از اتمام نماز حضرت امام توفیق تشرّف به حضورشان حاصل آمد.‌‎ ‎‌حضرت امام ایستاده بودند و هنوز سجاده در دستشان بود. دست آن حضرت‌‎ ‎‌را بوسیدیم و بعد از احوالپرسی آقای رفیق دوست ما را معرفی کرده و‎ ‎‌درخواست خود را هم به صورت کتبی تقدیم کردیم و هم توسط آقای رفیق‌‎ ‎‌دوست شفاهی به عرضشان رساندیم. حضرت امام با اطمینان کامل از صدق‌‎ ‎‌گفتار ما، بدون درنگ دستور اقدام و پیگیری موضوع در زمینه تامین‌‎ ‎‌خواست ما را به حاج سید احمد آقا اعلام فرمودند.‌

۲۹۲۱۸

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا

Warning: realpath(): open_basedir restriction in effect. File(/usr/local/bin) is not within the allowed path(s): (/home/iranimg/:/tmp:/var/tmp:/opt/alt/php74/usr/share/pear/:/dev/urandom:/usr/local/lib/php/:/usr/local/php74/lib/php/) in /home/iranimg/domains/iranimg.ir/public_html/wp-includes/l10n/class-wp-translation-controller.php on line 106