رمزگشایی منتجب نیا از علت حمله قالیباف و نمایندگان به روحانی و ظریف/ حس ششم هم حکایتی از پشتپرده نسبت به حال و آینده دارد

رسول منتجب نیا گفت: آقای ظریف در صحبتها و پستهای خود گفته است که در دوران وزارت پیشقدم بود تا موازنه برقرار شود، موازنه بین شرق و غرب و ایجاد ارتباط. آقای روحانی نیز همین رویکرد را داشته است. آقایانی که حمله میکنند، گاهی موازنه را قبول ندارند و معتقدند باید در برابر غرب ایستاد و مقاومت کرد و به هیچ وجه نباید با آنها کنار آمد.
نیلوفر مولایی: روز یکشنبه، محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی، در نطق پیش از دستور و از تریبون صحن، انتقاداتی را علیه حسن روحانی و محمدجواد ظریف مطرح کرد و مدعی شد:
«لازم میدانم انتقاد صریح خود را نسبت به مواضع رئیسجمهور و وزیرخارجه اسبقمان اعلام کنم که دقیقاً در شرایطی که مسیر همکاریهای راهبردی ما با کشور روسیه در حال پیشرفت است، با مواضع خود به این مسیر لطمه زدند.» گرچه اظهارات او با انتقادات زیادی همراه شد، اما پرسش این است که علت بیان آنها از تریبون رسمی مجلس چه بود؟
در همین راستا، رسول منتجبنیا، فعال سیاسی اصلاحطلب، در گفتوگویی با خبرگزاری خبرآنلاین بیان کرد: «ممکن است علتهای دیگری هم وجود داشته باشد که به آینده مربوط میشود، یعنی یک احساس خطری نسبت به آینده آقای روحانی وجود دارد و به همین دلیل ایشان را مورد حمله قرار میدهند تا آن خطر خنثی شود.»
مشروح گفت و گوی رسول منتجب نیا، فعال سیاسی اصلاح طلب را در ادامه می خوانید؛
*********************
*اخیراً آقای قالیباف و برخی نمایندگان، یکسری انتقاداتی را علیه آقای روحانی و آقای ظریف مطرح کردند و مدعی شدند که این دو نفر روابط ایران و روسیه را تخریب کردهاند. این اظهارات از نظر شما چقدر نزدیک به واقعیت است؟
گاهی انسان فکر میکند چطور یکمرتبه برخی آقایان و مسئولین و برخی از جریانهای سیاسی، نسبت به برخی افراد و مسئولین گذشته و حال بسیج شده و شروع به حمله میکنند. یک نمونه همین مسئله آقای روحانی است؛ تا زمانی که ایشان هیچ انتقاد یا زاویهای وجود نداشت، ایشان مسئله نبود؛ چه در دوران ریاست جمهوری و چه بعد از آن، مورد توجه خاصی قرار نگرفته بود. اما وقتی انتقادی مطرح کرد و درصدی با آقایان تفاوت پیدا کرد، به شدت مورد حمله قرار گرفت.
روحانی حق داشته که از خود دفاع کند
آقای روحانی اخیراً صحبتهایی کرده در مورد برجام و همچنین به سوالاتی که در زمان مسئولیتش مطرح شده پاسخ داده است؛ او توضیح داده که برجام به کجا رسید و مشکلات چه بودند. به هر حال، سیل حملات نسبت به دولت ایشان و آقای ظریف وجود داشت و برخی مدعی بودند که آنها به کشور خیانت کردهاند یا وطنفروشی کردهاند و امثالش. این حملات چه در زمان دولت روحانی و حتی در دولت فعلی نیز ادامه داشته است.
ایشان حق داشته که از خود دفاع کند و برخی واقعیتهایی که لازم بود گفته شود را در جلسات مطرح کند. اینکه حالا اسراری فاش کرده یا به کسی توهین کرده باشد، درست نیست؛ او صرفاً از خود دفاع کرده و خواسته پرسشها و شبهات را پاسخ دهد: ما چه کردیم، آقای ظریف چه اقدامهایی انجام داده و عملکرد دولت چگونه بوده است.
به هر حال، با این بیان مسائل، سوال پیش میآید که خب، برجام را داشتید به سرانجام میرساندید، چرا متوقف شد؟ طبیعتاً این سوال پیش میآید. آقایان پیشدستی میکنند و میخواهند دهان ایشان را ببندند تا مسائل دیگر مطرح نشود و اگر هم مطرح شده، آن را محکوم کنند تا دیگران هم اگر چیزی میدانند، اعلام نکنند یا نکنند. من فکر نمیکنم حمله آقایان به آقای روحانی و آقای ظریف به این دلیل باشد که آنها خدایی ناخواسته خیانت کردهاند یا خلافی انجام دادهاند و امروز برخیغ مسئولان به این صورت رسمی علیه ایشان موضع گرفتهاند.
هیچ دلیلی ندارد که رئیس مجلس بیاید و صراحتاً به روحانی حمله کند
آنچه من فکر میکنم و به نظرم میرسد، این است که بخشی از مطالب بسیار کم توسط آقایان بیان شده و تنها کمی پردهبرداری شده است. از دید این حضرات، باید مسائل به صورت خلاصه برخورد شود، وگرنه هیچ دلیلی ندارد که رئیس مجلس بیاید و صراحتاً به روحانی، که رئیسجمهور بوده و سالها هم در شورای امنیت ملی و هیئت مذاکرهکننده فعالیت کرده، حمله کند.
یا درباره آقای ظریف، که همه در دوران وزارت او تأیید میکردند و مسیر مشخصی داشت و تنها یک راه بود، آنها میگفتند چرا ظریف در حال فراهم کردن زمینه صلح و آرامش است. آنهایی که اهل جنگ هستند و زندگیشان در جنگ و ناامنی منطقه معنا پیدا میکند، مخالف این اقدامات بودند. وقتی برجام مطرح میشد، سطح تهران و چه بسا سایر شهرها پر از بنر میشد و علیه روحانی و ظریف آنها را به عنوان خائن به وطن معرفی میکردند. چرا؟ چون آنها دنبال مسئله برجام بودند و میخواستند جلوی جنگافروزی را بگیرند. البته ترکش این انتقادات هم به آقای علی لاریجانی، رئیس مجلس، رسید، چرا که او هم در برجام همکاری کرده بود. چیز دیگری به نظر من نمیرسد، چون من آقای روحانی و آقای ظریف را میشناسم و همه، حتی رهبری، بارها در مورد صلاحیت آقای روحانی و به ویژه آقای ظریف تأکید کردهاند.
حال، چه علتی وجود دارد؟ ممکن است علتهای دیگری هم باشد که به آینده مربوط میشود، یعنی یک احساس خطری نسبت به آینده آقای روحانی وجود دارد و به همین دلیل ایشان را مورد حمله قرار میدهند تا آن خطر را خنثی کنند.
* چه خطری؟
به هر حال، دیدگاههای محدودی درباره آینده آقای روحانی وجود دارد که آقایان میخواهند از همان ابتدا این مسئله را خنثی کنند و زمینه را برای خودشان فراهم نمایند.
حس ششم هم حکایتی از پشتپرده نسبت به حال و آینده دارد
* چقدر بحث تسویهحسابهای سیاسی در اینجا مطرح است که بخواهند نوعی انتقامگیری کنند و ضمن اینکه چه سودی میبرند که آقای روحانی در رابطه با برجام اظهار نظر نکند؟
ممکن است بخشی از این موضوع هنوز مربوط به انتقام تبلیغات انتخاباتی یا سخنان ایشان در دوران ریاست جمهوری باشد، ولی همانطور که عرض کردم، آقایان با برنامه و هدفمند عمل میکنند. من نمیخواهم جزئیات بگویم، اما حس ششم هم حکایتی از پشتپرده نسبت به حال و آینده دارد که آینده روشن میکند چرا این برخوردها صورت میگیرد.
اما در مورد روسیه، آقای ظریف در صحبتها و پستهای خود گفته است که در دوران وزارت پیشقدم بود تا موازنه برقرار شود، موازنه بین شرق و غرب و ایجاد ارتباطها. آقای روحانی نیز همین رویکرد را داشته است. آقایانی که حمله میکنند، گاهی موازنه را قبول ندارند و معتقدند باید در برابر غرب ایستاد و مقاومت کرد و به هیچ وجه نباید با آنها کنار آمد. در مقابل روسیه و چین، هرچه امتیاز بدهیم، درست است. ما به آنها تکیه میکنیم برای مقابله با آمریکا و اروپا، قدرتهای غربی، در حالی که خودشان شاهد هستند که نه قدرتهای غربی از ما حمایت میکنند و قابل اعتماد هستند، نه قدرتهای شرقی؛ آنها به سادگی ایران را میفروشند وقتی منافعشان ایجاب میکند.
این شعار ابدی نیست که با یکی از قدرتها تا آخر دنیا باید جنگید
بسیار اشتباه است. ما از سالهای قبل هشدار دادهایم که موافق قطع رابطه با شرق نیستیم، همانطور که قطع رابطه با غرب و ستیز و جنگ با قدرتهای غربی هم نباید دائمی باشد، ولی افتادن در دامن قدرتهای شرقی و تکیه کردن به آنها نیز فکر غلط و کار اشتباهی است. خدا رحمت کند امام را، ایشان این شعار را به ما آموخت: همان اول انقلاب که «نه شرقی، نه غربی». آمریکا، شوروی، انگلیس و دیگر قدرتها همگی منافع خودشان را دنبال میکنند.
بنابراین کسانی که طرفدار عدم موازنه بین قدرتها هستند، چه بخواهند در دامن غرب قرار بگیرند و با شرق مقابله کنند، چه بخواهند در دامن شرق قرار بگیرند و با آمریکا و اروپا بجنگند، اشتباه میکنند. اگر هر یک از این قدرتها زور بگویند، ما باید در برابر زور ایستادگی کنیم، ولی این شعار ابدی نیست که با یکی از قدرتها تا آخر دنیا باید جنگید. باید مقابل قدرتهای استکباری ایستاد؛ آنها چیزی جز منافع و توسعه خودشان نمیفهمند، هرچند قول بدهند یا تعهد بسپارند.
به تعبیر قرآن کریم، به عهد و پیمان آنها نمیتوان اعتماد کامل داشت. باید حکومت متکی به مردم باشد. مردم وفادارند، سرزمین و کشور خود را دوست دارند و به هیچ قیمتی از آن نمیگذرند. حتی کسانی که نظام را قبول ندارند، در جنگ ۱۲ روزه دیدیم که از سرزمین خود دست نکشیدند. به مردم باید تکیه کرد، که متأسفانه کمتر به آن توجه میشود. ما به جای اینکه برای مردم کاری انجام دهیم، گرفتار این هستیم که در دامن اینها بیفتیم یا آنها را دشمن بدانیم، با آنها بجنگیم یا آنها بجنگند. اینها همه افراط و تفریط است و تحلیلهای نادرستی است که دوستان ما باید خودشان اصلاح کنند.
29215




