رباتهای نویسنده چه بلایی بر سر کتابها میآورند؟

نویسندگی، این هنر دیرپای انسانی، اکنون در برابر آزمونی تازه ایستاده است. آیا خلاقیت همچنان امضای انسان خواهد ماند یا ماشینها با سرعت و دقتی خیرهکننده، روایت را از چنگ ما خواهند ربود؟
زهره گردان – روزنامه اطلاعات| در روزگاری که رباتها داستان مینویسند و شعر میسرایند، مرز میان تخیل و تکنولوژی باریکتر از همیشه شده است. کلمات دیگر تنها از دل رنج و رؤیا نمیجوشند، آنها از دل الگوریتمها و دادهها زاده میشوند. واژهها در خط تولیدی بیوقفه جریان دارند؛ بیتپش، بیتعلل، بیتردید.
سفری در دل این دگرگونی، روایتی خواهد بود از دنیایی که در آن قلمها آرامآرام جای خود را به هوش مصنوعی میسپارند و نویسنده بودن، معنای تازهای مییابد.
رباتهای نویسنده
نویسندگی، این هنر دیرپای انسانی، اکنون در برابر آزمونی تازه ایستاده است. آیا خلاقیت همچنان امضای انسان خواهد ماند یا ماشینها با سرعت و دقتی خیرهکننده، روایت را از چنگ ما خواهند ربود؟ و اساسا در جدال بین رباتهای نویسنده و انسانهای نویسنده، کدامیک پیروز میدان خواهند بود؟
طهورا جربان، نویسنده، شاعر و مدرس داستاننویسی معتقد است ورود هوش مصنوعی به قلمرو نوشتار برای بسیاری از نویسندگان و شاعران امروز، چیزی میان شگفتی و نگرانی است.
او با دیدی شاعرانه و تیزبینانه به سونامی کتابهای ماشینی نگاه میکند و میگوید: اتفاقهای تازه همیشه با چالش همراهند. هوش مصنوعی در نوشتن، شبیه کشف یک سیاره تازه است؛ پر از رمز و راز، جذاب و درعینحال دلهرهآور.
در دورانی که متنها با سرعت بالا و در مقیاس عظیم تولید میشوند، جایگاه نویسنده انسانی در پناهگاهی از جنس احساس، معنا و ظرافتهای گمشده زبانی حفظ میشود، جایی که واژهها از دل تجربه و لطافت میجوشند. نویسنده انسانی، جایی میان معنا و خلق واژه ایستاده است؛ آنجا که جملههای تکراری شکسته میشوند، جایی که گریه شبانه یک داستان و لکنتی عمدی در دل یک سخنرانی بینقص حضور دارد.
نویسنده انسانی در قلمروی فراتر از الگوریتمها زندگی میکند، جایی که فقط او میتواند قدم بگذارد.
به اعتقاد این نویسنده جوان، هوش مصنوعی اگر چه ابزاری سودمند برای یافتن منابع، تحلیل دادهها یا حتی کمک در نگارش متون علمی است، اما وقتی انسانها بدون تحقیق کافی از متون تولیدشده صرفا برای رزومهسازی یا جلب توجه استفاده میکنند، خطری واقعی پدید میآید و آنگاه که ناشران بیتأمل چاپ میکنند و محتوا از معنا تهی میشود، بحران آغاز میشود.
عادت به متنهای ماشینی؟
آیا ممکن است مخاطب عام به تدریج به خواندن متون تولیدشده توسط ماشین عادت کند و تقاضا برای ادبیات انسانی کاهش یابد؟ جربان، نویسنده کتاب «از هلال تا بدر» و «وقتی گرگها پشت به ماه زوزه میکشند» این نگرانی را درک میکند، اما به شکل دیگری به آن نگاه میکند: ممکن است بخشی از مخاطبان، جذب متنهای ماشینی شوند، اما همه نه. ماشینها و رباتها مینویسند و حتی شعر میگویند، اما یک پرسش اساسی وجود دارد. این که آیا رباتها میتوانند جهان را به جذابیت نگاه داستایفسکی، همینگوی، گلشیری و صادقی ببینند و بر اساس آن جهانبینی بنویسند؟ آیا میتوانند دهها مفهوم ا که در یک شعر حافظ و سعدی عزیز وجود دارد به نمایش بگذارند یا یک تصویر شبیه به شعر ابتهاج را به رخ بکشند یا با یک تکبیت شبیه به ابیات صائب، بدنمان را به لرزه بیندازند؟
همانطور که هوش مصنوعی رشد میکند، انسان هم رشد میکند و مخاطب جدی و عمیق هم رشد خود را دارد. شاید بخشی از مخاطب عام، جذب متنهای ماشینی شود ولی مخاطب جدی و مشتاق همیشه به دنبال متن های خلاقانه و زنده است.
وی درباره این که نویسندگان امروز چگونه میتوانند خود را متمایز نگه دارند، یک پاسخ ساده و ریشهدار میدهد: راه، نوشتن است؛ مثل همیشه. آموزگاران ما در همه حال نوشتهاند؛ در جنگ، در بیمارستان، در دل ویرانی. ما هم همین راه را پیش رو داریم. بارها در نوشتههای هومر گم شدهایم و در شعرهای مولانا خود را یافتهایم. واژه، بخشی از وجود ماست. نیازی نیست با چیزی یا کسی رقابت کنیم. کافی است خودمان باشیم، خوب ببینیم، درست بخوانیم و تجربه کنیم. همین وجه تمایز ماست.
وی که مسئول انجمن ادبیات و روانشناسی پژوهشسرای رشد (قطب ادبیات و علوم انسانی شهر تهران) است، توصیهای برای نویسندگان همنسل خود در مواجهه با این موج تکنولوژیک دارد: نه تسلیم شوید، نه انکار کنید. نویسنده، کاشف جهانها، اتفاقها و شخصیتهای کشفنشده است؛ دیدهبان زیباییها و زخمهای انسانی و طبیعی و دستساز.
بازآفرینی در این زمان از همه مهمتر است. باید آموخت —هم به خود و هم به دیگران— که چگونه استفاده درست میتواند منجر به رشد و بهزیستی از همه ابعاد شود. زمانی که آگاهی رخ دهد، میتوانیم از فرمهای جدید هم استفاده کنیم. دنیای جدید متعلق به نویسندگانی است که زبان رباتها را میفهمند ولی هنوز واژه میخوانند، درخت را میفهمند و وقتی سهراب میگوید «پدرم وقتی مرد پاسبانها همه شاعر بودند»، بدنشان میلرزد و روح و قلمشان ماشینی نشده است.
کتابسازی روزانه
هماکنون برخی افراد با ساخت رباتها و نرمافزارهای نویسنده، وعده تولید دو کتاب در روز با یک کلیک را به مخاطبان خود میدهند. حتی در ازای پرداخت مبالغ بیشتر، امکان دریافت مجوز تولید بینهایت کتاب در طول روز و سال نیز فراهم شده است و ما شاهد کتابسازی روزانه هستیم.
مریم سلیمی، پژوهشگر حوزه ارتباطات و رسانه در گفتگو با ما تأکید میکند تعداد افرادی که از ظرفیت هوش مصنوعی برای درآمدزایی در این زمینه بهره میبرند کم نیست. این گروه با تبلیغ، امکان تولید کتاب با حداقل زحمت را به مخاطبان خود القا میکنند.
سلیمی ضمن ضروری دانستن استفاده از هوش مصنوعی در شرایط فعلی هشدار میدهد که این استفاده نباید به حذف کامل نقش انسان در تولید کتاب منجر شود. او میپرسد: اگر از صفر تا صد نگارش کتاب به هوش مصنوعی واگذار شود، سهم تجربه و خلاقیت انسانی چه خواهد بود؟
به باور این دکتر ارتباطات، بهرهگیری هوشمندانه از هوش مصنوعی در فرآیند نگارش، پذیرفتنی است اما واگذاری مطلق تولید کتاب به این فناوری، کتاب را از یک محصول فرهنگی به یک کالای صرفا تجاری تبدیل میکند، بنابراین از نهادهای مرتبط با کتاب از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و ناشران میخواهد در مواجهه با کتابهایی که صرفا با هوش مصنوعی تولید میشوند هوشیار باشند و با تدوین استانداردهایی برای ارزیابی محتوا بر اصالت و کیفیت آثار نظارت دقیقتری داشته باشند.
دوراهی انتخاب
به نظر میرسد اکنون در نقطه عطفی تاریخی قرار داریم؛ نقطهای که باید میان تولیدات انسانی و مصنوعی، مرزگذاری آگاهانهای انجام دهیم.
به گفته سلیمی، پژوهشگر ارتباطات و رسانه، ما با محتوایی مواجهیم که از طریق الگوریتمها و یادگیری ماشینی تولید میشود، محتوایی که گرچه سریع و گسترده اما هنوز دچار خطا، سوگیری و ناپایداری در اصالت است. باید از خود بپرسیم آیا برای ما مهم است که کتابی را انسان نوشته یا ماشین؟ آینده کتاب، بسته به انتخاب امروز ماست، چرا که اگر امروز مرزها را از میان برداریم، فردا چیزی از تجربه انسانی باقی نخواهد ماند.
سلیمی، یکی از جدیترین تهدیدهای نفوذ هوش مصنوعی به حوزه کتاب را در تکراری و بیکیفیت شدن محتوا میداند و میگوید: اگر نسلهای جدید مانند زد، آلفا و بعدها نسل بتا صرفا به محتوای ماشینی علاقهمند شوند، سلیقه مخاطب دگرگون خواهد شد و این دگرگونی به ضرر تولیدات انسانی تمام میشود. همچنین نقض حقوق مؤلف و از دست رفتن مشاغل مرتبط با حوزه تولید محتوای کتاب از دیگر خطرات این حوزه است.
هوش مصنوعی، مزایای بالقوهای دارد که فعالان حوزه کتاب میتوانند از آن استفاده مؤثر و اخلاقمدار داشته باشند اما این ابزار همچنان نیازمند نظارت انسانی است و خلاقیت را نمیتوان به طور کامل به آن سپرد.
او در پایان تأکید میکند برای بهرهگیری درست از این ظرفیت نوظهور باید به ارتقای سوادهای رسانهای و هوش مصنوعی در میان مردم بهویژه مخاطبان کتاب، توجه ویژهای شود تا آثاری تولید شوند که همچنان حامل اصالت، معنا و ارزشهای انسانی باشند.