دفاع با آرایش ضد جنگ!

۱- بالاخره جمهوری اسلامی ایران برای اولین بار طی ۲۰ سال گذشته به موقعیت «دفاع» با «آرایش ضد جنگ» رسید. اقدامی سرنوشت ساز برای فردای ایران که در بستر وفاق ملی میسر شد تا راهبرد نوین نظام با تشکیل شورای دفاع به ریاست رئیس جمهور و انتصاب دبیر جدید شورای عالی امنیت ملی، عملیاتی شود.
موقعیتی که تجربه موفق و مشابه ای در دوران دفاع مقدس ۸ ساله با حضور «هاشمی» به عنوان «جانشین فرمانده کل قوا» دارد و به اتخاذ راهبردی جدید و موثر برای مهار «متجاوز بی مهار» منتهی شد تا مدیریت یکپارچه «دیپلماسی دفاعی» و «دفاع نظامی»، منتج به دوام نظام و سقوط صدام شود.
۲- اما چرا جمهوری اسلامی در ۲۰ سال گذشته به راهبرد یکپارچه «دفاع با آرایش ضد جنگ» نرسید؟. پاسخ به این سوال ابعاد مختلف داخلی و خارجی دارد که نیازمند بررسی عمیق و چند جانبه است، ولی اگر بخواهم در یک خط به سرچشمه آن بپردازم، باید به تاثیر ظهور دو نفر در بالاترین مناصب جمهوری اسلامی در عدم تحقق آن اشاره کنم. این دو نفر، محمود احمدی نژاد و سعید جلیلی بودند، که همچون دو روح در یک بدن عمل کرده و می کنند. دو چهره ای که فرآتر از خسارات مشهودی که به منافع نظام و وفاق ملی در جهات مختلف زدند، گفتمان جمهوری اسلامی را هم از جایگاه دو مقام بلندپایه، تغییر محسوسی دادند و موجب غلبه «انقلابی گری افراطی، ناکارآمد، آرمان گرای محض و دوقطبی ساز» بر «انقلابی گری واقع بین، کارآمد، وحدت بخش و عاقبت اندیش» شدند. اتفاق نامبارکی که از ۲۰ سال قبل متولد شد و تا امروز ادامه دارد. اتفاق نامبارکی که هر چقدر برای صهیونیستها نعمت شد، برای وفاق ملی در کشور، مثل جام زهر بود تا علاوه بر کاهش مشارکت انتخاباتی تا زیر ۱۰ درصد، اعتماد ملی را هم به نتیجه بخشی صندوقهای رای تا حدود زیادی مخدوش کند. اتفاق نامبارکی که با القای گزاره هایی نظیر «اگر نجنگیم، انقلابی نیستیم!» یا «همه خیانت کرده اند جز ما» و «اگر مذاکره کنیم، باید تسلیم شویم»، دنبال القای ناامیدی ملی رفت تا ملت بزرگ ایران را به این باور خطرناک برساند، که با «هر انتخابی در هر انتخاباتی»، انتخابی جز تحمل تحریم و تهدید جنگ ندارند و هر مذاکره ای هم برای رفع تحریم ها و مصالحه -تا ما هستیم-، محکوم به شکست است!.
۳- این تاریخ خوانی مختصر را از دو جهت انجام دادم. جهت اول این است که بدانیم ریشه داخلی «امید بستن صهیونیستها» در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه به «روگردانی ملی» از «نظام اسلامی» چه بود و از کجا آب می خورد؟. و در جهت دوم به این نتیجه برسیم که چرا نظام، در میانه مذاکره و جنگ و آتش بس، دست به اقدامی بدیع و سرنوشت ساز زد تا دست «انقلابی گری افراطی و آرمان گرای محض» از تصمیم سازی های مهم در ایام پر مخاطره برای فردای ایران، دور بماند.
۴- حرف آخر اینکه با وجود امید وافری که از تغییرات مصلحانه برای تحقق «دفاع با آرایش ضد جنگ» بوجود آمد و یقینا نتایج مطلوبی را هم برای فردای ایران و جهان بجای خواهد گذاشت، تهدیدات رسانه ای برای «شکست پزشکیان» و «دفاع با آرایش ضد جنگ» همچنان پابرجاست که مهم ترینش را باید در رسانه ملی و دلبستگی رئیس صداوسیما به رئیس اسبق خود در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی جستجو کرد. البته که به جایی نخواهند رسید و همانطور که در یادداشت سال قبل با عنوان «مهار حکومت سایه را به حاکمیت بسپارید» نوشتم، حذف این جریان از مراکز مهم تصمیم گیری نظام، قطعی و بی بازگشت است، ولی حتما ریاست شورای دفاع و دبیرجدید شورای امنیت ملی هم نباید فقط نظاره گر این روند باشند و باید این پیام مهم را دریافته باشند که بعد از اتخاذ راهبرد دفاع با آرایش ضد جنگ، دیگر وقت مسامحه با افراطی گری در هیچ جایگاهی نیست و حفظ هیچکس نباید بر راهبرد «حفظ ایران» در مقابل «متجاوز بی مهار، خبیث و جنایتکار» سایه بیندازد. إِنْ شَاءَ ٱللَّهُ.
* فعال رسانه ای، دبیر سابق پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی