دایرهالمعارف رجال سه قرن اخیر ایران از نگاه یک سندپژوه

تاریخ رمان و داستان نیست که برای کسب مطلوبیت خاطر مطالعه شود، تاریخ را باید خواند و از آن عبرت گرفت، این شعار نیست بلکه از ملزومات است، بخصوص مسئولینی که تصمیمگیرنده هستند اگر تاریخ ندانند امکان دارد که در موارد حساس با تصمیماتی ناشی از عدم آگاهی به تاریخ دچار اشتباه شوند.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از ایبنا، تاریخ مردم را در یک کشور متحد میسازد، به حضورشان در پهنهای از تاریخ و جغرافیا مشروعیت میبخشد و غلبه آنها بر ادعاهای مردمی دیگر را که چشمی به خاک و مالشان دوختهاند، ممکن میسازد. پیرامون اینکه برای مطالعه تاریخ بهتر است از کدام کتاب آغاز کنیم بافاطمه قاضیها، سندشناس و پژوهشگر تاریخ به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
اولین کتاب تاریخی که خواندید کدام کتاب بود؟
اولین کتاب تاریخی را که با علاقه زیاد در هجدهسالگی مطالعه کردم کتاب چهارجلدی «خواجه تاجدار» (آقا محمدخان قاجار) بود. کتاب «خواجه تاجدار» به قلم ذبیحالله منصوری، دربردارنده داستانی تاریخی از دوران قاجار و بهویژه زندگی آقا محمدخان قاجار است. این کتاب، که به نظر میرسد ترجمه و اقتباسی از اثری نوشتهشده توسط نویسندهای فرانسوی به نامژان گور باشد، به روایت وقایع تاریخی ایران از زمان مرگ نادرشاه افشار تا پایان حیات بنیانگذار سلسله قاجار، آقا محمدخان قاجار، در سبکی ادبی و روایی، میپردازد. درواقع، در این کتاب، منصوری با بهرهگیری از دانش تاریخی و تواناییهای ادبی خود، تصویری جذاب و زنده از این دوران پرفراز و نشیب را به خواننده ارائه میدهد و با استفاده از شیوهای داستانگونه، وقایع و شخصیتهای تاریخی را به نحوی توصیف میکند که خواننده ارتباط بسیاری با آنها میگیرد، گویی که مستقیما دارد آنها را مشاهده میکند.
کتاب «خواجه تاجدار» نهتنها به عنوان یک اثر ادبی بلکه به عنوان یک منبع تاریخی نیز میتواند ارزشمند شمرده شود. منصوری در این اثر تلاش کرده تا با نگاهی عمیقتر به تاریخ، به تحلیل و بررسی شخصیتها و رویدادهایی بپردازد که بر سرنوشت ایران تأثیرگذار بودهاند. با این حال، برخی منتقدین و مورخین بر این باورند که بسیاری از رویدادهای نگاشتهشده در این کتاب بیشتر حاصل خلاقیت ذهنی و قوه خیال منصوری است تا واقعیتهای تاریخی. به هر حال مطالعهاش برای من در آن سن بسیار جالب و لذتبخش بود.
چرا به مطالعه در زمینه تاریخ علاقهمند شدهاید؟
ابتدا که با همین کتابها شروع کردم که مثلا وقایع مشروطه برایم جالب بود ولی زمانی که در سال ۱۳۵۹ در سازمان اسناد ملی سابق مشغول به کار شدم و اسناد تاریخی به طور ملموس در اختیارم قرار گرفت، علاقهام اوج گرفت، چون اینها دیگر روایت نبودند، بلکه واقعیت محض بودند.
در کل انتظار ما از تاریخ چه باید باشد؟
تاریخ رمان و داستان نیست که برای کسب مطلوبیت خاطر مطالعه شود، تاریخ را باید خواند و از آن عبرت گرفت، این شعار نیست بلکه از ملزومات است، بخصوص مسئولینی که تصمیمگیرنده هستند اگر تاریخ ندانند امکان دارد که در موارد حساس با تصمیماتی ناشی از عدم آگاهی به تاریخ دچار اشتباه شوند.
کسانی که میخواهند مطالعه در حوزه تاریخ را آغاز کنند از چه کتابهایی شروع کنند؟
چون مطالعات من اکثرا در زمینه قاجار است، به علاقهمندان به تاریخ دوره قاجار کتاب سهجلدی عبدالله مستوفی تحت عنوان «شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجار» را پیشنهاد میکنم.
بسیاری از کارشناسان کتاب «شرح زندگانی من» را «تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه» میخوانند. عبدالله مستوفی اثر را با نثری دلپذیر و شیرین نوشته و در آن با نگاهی دقیق و تیزبینانه، در کنار تشریح آیین و سنن و خصایص زندگانی شخصی خویش، با همین طنین و آوا به رویدادهای برجسته عصر خود میپردازد. نویسنده در این کتاب سوگیری ندارد و کاملا بیطرفانه به مسائل مختلف از درگاه طنز و کنایه و نوشتاری تلخ و شیرین پرداخته است. به این جهت «شرح زندگانی من»، بیش از اینکه یک خودزندگینامه باشد، همچون داستان بلند و لذتبخشی به نظر میآید که گاه سبب خنده و فرح مخاطب میشود و گاه از گذرگاه تشریح حوادث و ستمهای قاجار، او را دردمند میکند و به تامل وا میدارد.
«شرح زندگانی من» با وجود اینکه روایتهای دلانگیزی از زندگی شخصی نویسنده ارائه میکند، اما بیشتر «تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه» است و حال و هوای آن روزهای ایران و نحوه مملکتداری شاهان قاجار را گزارش میکند.
همچنین کتاب ششجلدی«شرح حال رجال ایران» به قلممهدی بامداد هم برای مطالعه مورد بسیار خوبی است. چون شرح حال همه رجال را به فراخور در چند صفحه آورده است و اطلاعات بسیار خوبی به خواننده میدهد. زندهیاد مرحوم مهدی بامداد برای این اثر زحمت زیادی کشیده است، روحشان شاد و یادشان گرامی.
مؤلف کتاب ششجلدی «شرح حال رجال ایران» با بیشتر بزرگان سیاسی و دانشمندان همزمان خود آشنایی و مراوده داشته و یک چند، در دوران نخستوزیری حکیمالملک، ریاست دفتر او را عهدهدار بوده است. وی در پرتو این روابط موفق شد به اطلاعات دست اول دست یابد و با آنچه از کتب و منابع تاریخی استخراج کرده بود، تلفیق کند. طرح مؤلف، در آغاز، تألیف اثر در ده جلد بود؛ لیکن، بهرغم کوشش فراوان، نتوانست آن را اجرا کند. وی ابتدا مواد گردآمده و یادداشتهای خود را در چهار مجلد به ترتیب الفبایی نام کوچک شخصیتها مرتب و مدون ساخت و منتشر کرد؛ سپس جلد پنجم را به عنوان مکمل این چهار جلد به چاپ رساند و در جلد ششم زندگینامه کسانی را که از جلدهای پیشین فوت شده بودند. با مرگ مؤلف که مقارن با چاپ جلد ششم روی داد، فرصت تکمیل این کار مهم دست نداد. کسانی که پس از بامداد راه او را ادامه دادند کلا دنبالهروی او بودند اما هیچیک از آنان نتوانست اثری همطراز اثر محققانه او پدید آورد.
تاریج رجال ایران تنها در جلد اول متضمن مقدمهای کوتاه است که، در آن، شناساندن رجال کشور به افراد ملت بخصوص نسل جوان سبب و انگیزه تألیف کتاب ذکر شده است.
شرح حال رجال ایران را باید دایرهالمعارف رجال سه قرن اخیر ایران به شمار آورد. مؤلف با احاطه وسیع و پشتکار فراوان و با استفاده از مناسبات پردامنه خود توانست کتاب مرجع بینظیری در نوع خود باقی گذارد. بامداد در تدوین این کتاب گذشته از اطلاعات شفاهی از منابع مکتوب متعدد بهره برده است. وی بیش از همه از آثار محمدحسنخان اعتمادالسلطنه بهویژه از نسخه خطی روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه که تا آن روزگار به چاپ نرسیده بود نام میبرد. «سیاستگران دوره قاجار» نوشتهخانملک ساسانی، مقالات تاریخی مجلات «یادگار» و «یغما» ازجمله منابع دیگر او بودند. گزارش او از صوفی بازی پادشاهان نخستین قاجار و مقایسه اعمال آنها با شاهان صفوی خواندنی و قابل توجه است.
بامداد کمتر تحت تبلیغات مقالهنویسان قرار گرفته است. داوری او نسبتا مستقل و منبعث از اطلاعات و برداشتهای شخصی و از این رو ارزشمند است. «تاریخ رجال ایران» در مجموع هنوز مهمترین منبع و مرجع برای وقوف بر احوال رجال سیاسی ایران از عصر نادرشاه تا دوران معاصر است.
۲۵۹