خاطرات علم: امان از این پررویی اعراب، میراث غصبشده امپراتوری انگلیس را مال خودشان میدانند!

حسبالامر شاهنشاه برای ناهار [ادیسن] Addison فرستاده مخصوص کنسرسیوم را دعوت کرده بودم که درخصوص اضافه استخراج نفت حرف بزنم.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، اسدالله علم در خاطرات روز شنبه ۲۹ آذر ۱۳۴۸ نوشت: در خانه ماندهام، تب من خوشبختانه این گریپ مزمن آسیایی نیست. همان خرابی معده است، درنتیجه افکار پریشان. ولی به هر حال شدید است و اذیت میکند.
حاکم رأسالخیمه مهمان وزیر خارجه است. موضوع صحبت همان واگذاری [جزایر] تنب به ایران است. البته در این سفر به جایی نخواهد رسید، چون خیلی میترسد که اعراب به او بتازند، که زمینهای عرب را به ایرانیان میدهد! امان از این پررویی اعراب، میراث غصبشده امپراتوری انگلیس را مال خودشان میدانند!
چند مطلب لازم و غیرلازم را با عریضه و تلفن به عرض شاهنشاه رساندم. زیرا حسبالامر شاهنشاه برای ناهار [ادیسن] Addison فرستاده مخصوص کنسرسیوم را دعوت کرده بودم که درخصوص اضافه استخراج نفت حرف بزنم. با حال تب دو ساعت حرف و چانه زدم. حرف مرا قبول دارد ولی قول نمیدهد!… در مذاکرات امروز با ادیسن از نفت لیبی و نزدیکی آن به مدیترانه، صحبت کردیم. میگفت حالا که قیمت را بالا میبرند، تا حالا [به قیمت معامله شده] Realized Price حساب میکردند، حالا میخواهند [بهای اعلامشده] Posted Price را مبنا قرار دهند در سطح قیمت ونزوئلا. [ولی] فروش نخواهند داشت، بعد هم تولید آنجا را کم میکنیم. من گفتم: «کاش سر لوله ما حالا در اسکندرون میبود.» و پرسیدم: «بالاخره نظر کنسرسیوم درباره این لوله چیست، نفتی از آن حمل خواهند کرد یا نه؟» گفت: «اقتصادی نخواهد بود» و در باطن خیلی مخالف بود. فکر میکنم اینها میخواهند ما همیشه اسیر نفتکشها باشیم.
از اخبار مهم هفته که دیروز فراموش کردم بنویسم، انتخاب دوبچک… به سمت سفیر آن کشور در تریکه است. این انتخاب امید همه آزادیخواهان آنجا را مبل به یأس کرد. یک عده دهنفری هم از پارلمان چکسلواکی استعفا کردند، درحقیقت تصفیه شدند…
منبع: یادداشتهای علم، جلد اول، چاپ چهارم، تهران: کتابسرا، صص ۳۹۵-۳۹۴
۲۵۹




