تملقگویی دولتمردان؛آفت سیاستورزی در ایران/ معاونینی که مدح رییسجمهور میگفتند؛ از تعریف شأن پیامبری برای احمدینژاد تا جعفر که ول نمیکرد!

ماجرای ترند شدن هشتک «جعفر ول کن» یکبار دیگر آفتی در دل نظام سیاسی کشور را یادآوری کرد که هم فسادزا است و هم برخورد با آن به دلایل مختلف سیاسی و فرهنگی کار چندان ساده ای به نظر نمی رسد؛ آفت تملق گویی.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین،در جریان سفر رییس جمهوری به زنجان اتفاق جالبی رخ داد که انعکاس گستردهای در شبکههای اجتماعی داشته و جای درنگ و تأمل دارد.
ماجرا از این قرار است که وقتی محمد جعفر قائمپناه معاون اجرایی رییس جمهوری در سخنانی در حضور پزشکیان بر صداقت او تأکید ورزید تا نتیجه بگیرد به وعدههای او باید اعتماد کرد و هنوز جمله را تمام نکرده رییس جمهور سخنان او را بُرید و خطاب به او گفت: جعفر! ول کن، حرفت را بزن…
عبارت پزشکیان شاید ساده و با رنگ و بوی مزاح بود اما نشان از یک آفت قدیمی در دل نظام سیاسی دارد، آفتی که هم فسادزا است و هم برخورد با آن به دلایل مختلف سیاسی و فرهنگی کار چندان ساده ای به نظر نمی رسد؛ آفت تملق گویی.
تملقگویی دولتمردان، چه در قالب القاب اغراقآمیز، چه در تعریفهای غیرمستند از عملکرد مسئولان، یا حتی در تحریف واقعیات به نفع مقامات بالادستی، نهتنها فضایی ناسالم در نظام تصمیمگیری ایجاد میکند، بلکه اعتماد عمومی به گفتار و رفتار سیاسی را نیز به چالش میکشد.
آثار و پیامدهای تملق در حاکمیت
شاید اصلی ترین آفت این رویه به حاشیه رانده شدن افراد متخصص و دلسوزی است که به دلیل عدم تمایل به تملقگویی در هرم نظام اداری و سیاسی رشد نمی کنند و جای آنها را کسانی میگیرند که با واژگان شیرین، اما کارنامههای کممحتوا، در مسیر ارتقا پیش میروند. اطلاعاتی که به مقامات ارشد میرسد، اغلب پالایششده و مثبتنمایی شده است. همین باعث میشود تصمیمگیریها بر مبنای اطلاعات نادرست انجام گیرد.
مهم تر از این، تملق زمینه را برای فساد فراهم میکند. کسانی که در تملقگویی ماهرترند، راحتتر به منابع و امتیازات دست پیدا میکنند. مردم با دیدن تعریفهای اغراقآمیز از عملکردی که در زندگی روزمره اثری از آن نمیبینند، نسبت به مسئولان، رسانهها و کلیت نظام حکمرانی دچار بدبینی میشوند.
واکنش مردم به تملق گویی مسئولان از انتقاد تا به سخره گرفتن تملق گویان!
مردم ایران، در سالهای اخیر بهشدت نسبت به تملقهای آشکار در فضای رسمی حساس شدهاند. فضای مجازی به ابزار قدرتمندی برای افشای این رفتارها تبدیل شده و کاربران با هشتگها و واکنشهای انتقادی یا طنز، به مقابله با این پدیده برخاستهاند.
از هشتگهایی چون «تملق نکن» گرفته تا انتشار کلیپهای تمجید اغراقآمیز مسئولان توسط مجریان رسانهها، واکنشهای تند مردمی نشان میدهد که جامعه ایران امروز، دیگر پذیرای چنین سبک مدیریتی نیست و خواستار شفافیت و صداقت است.
محمد رضا رحیمی در دولت دوم هاشمی رفسنجانی استاندار بود. مانند خود احمدی نژاد که استاندار اردبیل بود. با تشکیل مجلس هفتم اما رییس این مجلس محمد رضا رحیمی را به ریاست دیوان محاسبات منصوب کرد.
روز چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۸۵ دیوان محاسبات به ریاست محمد رضا رحیمی میزبان محمود احمدی نژاد بود که کمتر ازیک سال قبل به ریاست جمهوری رسیده بود. احمدی نژاد به نشان سوگ پدر لباس مشکی بر تن داشت.محمد رضا رحیمی در دومین روز گردهمایی مدیران دیوان پشت تریبون رفت و چنین گفت: « سال گذشته همایش را دکتر حداد عادل افتتاح کرد. همان جا گفتم سال بعد و در دولت جدید با تخلفات کمتری رو به رو می شویم. امسال هم در خدمت شما آمار نمی دهم چون در دولت شما که پر از وزرای کاردان و پاکدامن است تخلفات به شدت کاهش می یابد. دیوان خود را موظف می داند با دولت همکاری کند. وجود شما را مغتنم می دانیم و فرض می کنیم پاره ای از دولت شما هستیم.»
دیوانی که نقش نظارتی برای آن تعریف شده و رییس آن از جانب قوه مقننه ماموریت می یابد خود را «پاره ای از دولت» توصیف کرد و آمار هم نداد چون پیشاپیش به پاکدامنی وزیران آن رای داده بود.
رحیمی به این هم بسنده نکرد و آن عبارت مشهور را در همین همایش و همان روز گفت:«در سوریه یک مسلمان گفت اگر بنا بود بعد ازپیامبر اسلام پیامبر دگری بیاید می گفتم آن پیامبر احمدی نژاد است.»-
به این هم اکتفا نکرد و باز ادامه داد:«در دیوان، گامی خلاف میل شما و قانون برداشته نمی شود. اگر مساله ای شما را آزرده کرد در دیوان اصلاح می شود.»
اندک زمانی بعد احمدی نژاد او را به ریاست جمهوری برد و معاونت حقوقی را به او سپرد. مشهور ترین اقدام وی در این مسوولیت اعزام فردی برای رایزنی با نمایندگان مجلس هشتم برسر استیضاح علی کردان و پرداخت کمک تحت عنوان کمک به مساجد به برخی نمایندگان بود که با واکنش صریح نماینده ای رو به رو شد که با سیلی به صورت فرد اعزامی نواخت و افتضاحی به بار آمد که حاصل آن به زیان وزیر وقت کشور تمام شد.
تملق گویی در اطرافیان احمدی نژاد البته امری ملموس و رایج بود. یکی از معروف ترین این تملق ها کتابی بود که همسر غلامحسین الهام از چهره های بسیار نزدیک به احمدی نژاد در مدح او نوشت.
احمدینژاد، معجزهٔ هزارهٔ سوم عنوان کتاب بود که بعدها این عنوان در ادبیات سیاسی برای کنایه زدن به احمدی نژاد و عملکرد او استفاده می شد. در ابتدای انتشار این کتاب گفته شد که کتاب مذکور با حمایت دفتر رئیس جمهور چاپ و منتشر شدهاست اما این ادعا، بعدها از طرف دولت رد شد. فاطمه رجبی، نویسنده کتاب کمتر از یک دهه بعد یعنی در سال 1390 در مصاحبهای که با عباس سلیمینمین داشت اعلام کرد اگر عنوان کتابش در متوهم نمودن احمدینژاد تأثیر داشته از درگاه خدا طلب مغفرت میکند.
رویه تملق از روسای جمهور البته محدود به دولت احمدی نژاد نبود. وقتی روزنامه کیهان رییس دولت سیزدهم را ذوالقرنین و یا همان کوروش خواند انتقاد بسیاری از اصولگرایان برانگیخته شد. رویه ای ادامه دار که در دولت فعلی به «جعفر ول کن» ختم شد.
جامعه امروز بیشتر از هر زمانی نیاز به حقیقت گویی دارد
ارزیابی مدیران باید بر اساس عملکرد واقعی و نظرسنجیهای مستقل صورت گیرد، نه صرفاً رضایت مقامات بالا دستی در دستور کار قرار بگیرد. و همچنین رسانه ها وظیفه دارند تحلیل گر باشند و چهره واقعی عملکرد ها را به مردم نشان دهد.از لحاظ فرهنگی و اجتماعی نیز باید صداقت و شجاعت در بیان حقیقت را به عنوان یک فضیلت در جامعه تقویت کرد و تملق را تقبیح نمود.
زمانی که تملق جایگزین انتقاد سازنده میشود مدیران بر اساس واقعیتها انتخاب نمیشوند و افراد بیلیاقت و ناکارآمد به جایگاههای مهم منصوب میشوند. تملق گویی اعتماد عمومی را تضعیف میکند و فساد را در جامعه رشد میدهد.مدیرانی که به تملق گویی عادت میکنند هرگز نمیتوانند واقعیت ها را بپذیرند؛ به همین دلیل تصمیمات اشتباهی میگیرند.
مقابله با تملق یک پروژه فرهنگی و ساختاری است. در ادامه به ۲ راهکار اشاره میکنیم تا بتوانیم تملق را مهار و یا از بین ببریم:
۱- ایجاد نظام ارزیابی مبتنی بر شاخص های واقعی، میتواند مسیر تملق را از پیشرفت جدا کند.
۲-هر مدیر و مسئول باید خودش را در برابر مردم مسئول بداند و از پذیرش تملق حتی ظاهری پرهیز کند.
تملق، شاید در کوتاهمدت رضایت برخی مقامات را جلب کند، اما در بلندمدت نهتنها بنیان شایستهسالاری را متزلزل میکند، بلکه اعتماد عمومی به نظام سیاسی را نیز فرسوده میکند. در شرایط حساس امروز، جامعه بیش از هر زمان نیازمند حقیقتگویی، شفافیت و صداقت در گفتار و رفتار مسئولان است.
31۲۲۱