برای مقابله با اسنپبک، راهی جز تغییر سیاستها و مشارکت همه جریانهای سیاسی نداریم/ حاکمیت باید پرچم بازگشت به هویت ایرانی را برافرازد

بازگشت تحریمها ذیل سازوکاری که آن را اسنپبک مینامند، تنها یک بند حقوقی در برجام نیست؛ بلکه نماد واقعیتی تلخ و گزنده است: ایران و مدیریت سیاسی کشور همچنان در برابر فشارهای بیرونی و ضعفهای درونی آسیبپذیر است.
به گزارش ایرانی مگ ، روزنامه اعتماد نوشت: آنچه امروز رخ داده، نه تصمیمی ناگهانی، بلکه محصول روندی طولانی از خطاها، تعللها و شکافهاست.
مردم ایران از خاطر نبردهاند که طی سالهای 84 تا 92 خورشیدی 6 قطعنامه تحریمی علیه ایران صادر شد و دولت وقت نه تنها اقدامی برای جلوگیری از صدور این قطعنامهها نکرد، بلکه با صدای بلند گفت، تحریمها در اقتصاد ایران تاثیری ندارند! پس از این دوره پرخسارت در دولت تدبیر و امید برجام امضا شد تا روند فشار تحریمی علیه ایران برای یک دهه به تاخیر افتد.
در چنین لحظهای پرسش اصلی بخش بزرگی از مردم این است: چرا به این نقطه رسیدیم و چه باید کرد؟
چرا به این وضعیت رسیدیم؟
واقعبینی حکم میکند که مسوولیت را هم در داخل و هم در خارج جستوجو کنیم. در بیرون، اجماع دوباره قدرتهای جهانی علیه ایران، ناشی از نوسان و چندصدایی در سیاست خارجی ما بود. ضعفهای حقوقی برجام، بهویژه مکانیسم اسنپبک، دست طرف مقابل را برای سوءاستفاده باز گذاشت. در داخل، سیاست خارجی بارها به ابزار رقابتهای جناحی بدل و به جای انسجام ملی، میدان کشمکشهای سیاسی شد. اقتصاد همچنان بر نفت و منابع خام تکیه زد و اصلاحات اساسی به تعویق افتاد. فساد، رانت و تبعیض به پیکره نظام مدیریتی، اقتصادی و اجتماعی نفوذ کرد به گونهای که شائبه فساد سیستماتیک به یک باور عمومی بدل شده است. از سوی دیگر، بیتوجهی به هویت ایرانی و میراث مشترک ملی، زمینهساز رشد شکافهای قومی، مذهبی، سیاسی و طبقاتی شد.
چه باید کرد؟
در برابر چنین وضعیتی، واکنشهای هیجانی و مقطعی راه به جایی نمیبرد. راهحل در بازاندیشی راهبردها و تقسیم مسوولیت میان همه ارکان کشور است.
حاکمیت باید پرچم بازگشت به هویت ایرانی را برافرازد؛ هویتی که فراتر از قومیت، مذهب و جناح، همه ایرانیان را در یک نقطه گرد هم میآورد. بدون این بازگشت، انسجام ملی شکننده خواهد بود.
همچنین، مبارزه جدی با رانت، فساد و تبعیض دیگر یک شعار نیست، بلکه شرط بقا و مشروعیت است. شفافیت در مدیریت، اصلاح ساختارها و پاسخگویی به مردم، پایههای ایستادگی در برابر فشار خارجی است.
دولت- دولت وظیفه دارد بار اصلی تحریمها را مدیریت کند. این مهم بدون تنوعبخشی به اقتصاد و کاهش وابستگی به نفت ممکن نیست. اصلاح نظام بانکی و مالیاتی، حمایت از تولید دانشبنیان و توسعه صادرات غیرنفتی باید در صدر قرار گیرد.
در سیاست خارجی، دیپلماسی اقتصادی و منطقهای باید فعالتر شود. ایران اگر با همسایگان و قدرتهای نوظهور پیمانهای پایدار ببندد، میتواند بخشی از فشار تحریمها را خنثی کند. مهمتر از همه، دولت باید با مردم صریح و شفاف سخن بگوید؛ زیرا اعتماد عمومی سرمایهای است که هیچ تحریمی توان مصادره آن را ندارد.
احزاب و جریانهای سیاسی باید نشان دهند که به ایران بیش از منافع جناحی میاندیشند. امروز بیش از هر زمان، نیاز به گفتوگوی ملی احساس میشود. مشارکت جمعی باشد؛ همه احزاب و شخصیتهایی که به ایران وفادارند، باید در عرصه تصمیمسازی و سیاستگذاری حضور یابند. این تکثر و همراهی، پشتوانهای است برای تقویت قدرت چانهزنی کشور.
جامعه مدنی ستون تابآوری ملی است. نهادهای مردمی و صنفی میتوانند بار سنگین فشارهای معیشتی را سبکتر کنند. رسانهها و دانشگاهها باید به تقویت هویت ملی و افزایش سواد رسانهای بپردازند تا روایتهای تحریف شده و تفرقهافکنانه خنثی شود. تنها در سایه اعتماد متقابل دولت و ملت است که مقاومت ملی معنا پیدا میکند.
جمعبندی: اسنپبک تنها یک بند حقوقی در توافقی قدیمی نیست؛ آینهای است که ضعفها و شکافهای ما را عیان میکند. اگر از این آینه عبرت بگیریم، میتوانیم از دل تهدید، فرصت بسازیم. راه آن روشن است: بازگشت به هویت ایرانی، مبارزه بیامان با فساد، اصلاح ساختاری و افزایش مشارکت همه نیروهای وفادار به ایران. آینده کشور نه در انزوا و شعار، بلکه در انسجام ملی و بازسازی درونی رقم خواهد خورد.
23302