باهنر: ۸۵ درصد مردم می خواهند زندگی کنند و نمی توانند مثل حزب اللهی ها فکر کنند/ بعضیها میگویند شورای نگهبان پیامبر را هم شاید رد صلاحیت کند

محمدرضا باهنر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: جنگ ۱۲ روزه ما را به باورهایی رساند که من خودم هم با اینکه فکر می کردم مردم را خوب میشناسم، واقعا یک رنگینکمان بسیار زیبایی از انسجام، همدلی و همگرایی بین طیف های مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به وجود آمد.
به گزارش خبرزاری خبرآنلاین، محمدرضا باهنر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام درگفتوگویی با اشاره به ضرورت جراحی اقتصادی و برخی اصلاحات سیاسی گفت: یک سری از ساختارها باید اصلاح شود. در مورد همین رد صلاحیت؛ شورای نگهبان سه واژه دارد، تأیید صلاحیت، رد صلاحیت و عدم احراز صلاحیت. به تعداد زیادی از کسانی که اجازه حضور در انتخابات را نمیدهند، نمیگوید که صلاحیتشان رد شده است، بلکه میگوید صلاحیتشان احراز نشده است.
بنا بر روایت اقتصاد نیوز در ادامه گزیده این گفتگو را میخوانید:
* ساختار انتخاباتی ما باید کاملاً بازنگری اساسی شود و باید ضابطهمند باشد؛ یعنی رد صلاحیت و تأیید صلاحیت، احراز و عدم احراز باید ضابطهمند و قابلفهم برای همه مردم باشد.
* الان فضای مجازی و فضای هوش مصنوعی انقدر پیشرفت کرده که من وقتی وارد سیستم هوش مصنوعی میشوم، باید بدانم که صلاحیت مرا تأیید میکنند یا نه. اگر رد میکنند به چه دلیل؟ آن دلایلی که به من گفتند را میتوانم رفع و رجوع کنم، میتوانم دفاع کنم یا نه. متأسفانه این ساختارها وجود ندارد. مثلاً آقای علوی هشت سال وزیر اطلاعات کشور بود، اما برای مجلس شورای اسلامی صلاحیتش رد میشود.
*کشفکردن عدالت و بهاصطلاح مو را از ماست کشیدن، خیلی راحت است و بهغیراز امامان معصوم همه خطاها و گناهانی دارند. بعضیها میگفتند العیاذبالله اگر پیامبر اعظم (ص) هم بیاید ثبتنام کند، شورای نگهبان میتواند بگوید که یکی از عموهای ایشان ابوجهل بوده یا همسرش فلانی بوده یا برادرزادههایش هم اینگونه بودند و… طبیعتاً تأیید صلاحیت نمیشود.
*آقای لاریجانی شخصیتی است که هم در فضای داخلی و هم بینالملل آدم شناخته شدهای است و خود این انتصاب پیامهای خوبی را دارد. خود من با این انتصاب موافق بوده و هستم و آقای لاریجانی هم همانگونه که عرض کردم شناخته شده است.
*زمانی که آقای لاریجانی رئیس صداوسیما بود عملکردش روشن بود. وی ۱۲ سال رئیس مجلس بود، عملکردش روشن بود. زمانی که دبیر شورای عالی امنیت ملی بود عملکردش مشخص بود. مثلا بخواهند آقای باهنر را دبیر شورای عالی امنیت ملی کنند، یک عده ای او را می شناسند و تنها نماینده مجلس بوده است، اما آقای لاریجانی بسیاری از این مسئولیتهای حساس را طی کرده است. اینها جاهای کوچکی نیست.
*تا آنجایی که من از اوضاع حکومتی و حکومتداری اطلاع دارم، رهبری که جایگاه خود را دارد، اما بعد از ریاستجمهوری مهمترین و حساسترین پست را در کشور مدیر صداوسیما میدانم. آدمی که چندین شبکه صوت و تصویر تلویزیون را باید اداره کند و اگر بهجای ۲۴ ساعت ۲۴۰ ساعت هم کار کند ممکن است کم بیاورد.
*آقای لاریجانی چنین جای حساسی را با موفقیت مدیریت کرده است. بعد از اتمام دوره او اگر جستجو کنید، میبینید تعریفهایی که رهبر انقلاب از مدیریت آقای لاریجانی در دوره ریاست بر صداوسیما داشته، بسیار افتخارآمیز است. آقای لاریجانی اگر قرار بود بیاید و سیاستهای گذشته را ادامه دهد، فکر میکنم خودش هم نمیآمد. یعنی فردی نیست که بیاید و ابزاردست یک عده باشد.
*جنگ ۱۲ روزه ما را به باورهایی رساند که من خودم هم با اینکه فکر می کردم مردم را خوب میشناسم، واقعا یک رنگینکمان بسیار زیبایی از انسجام، همدلی و همگرایی بین طیف های مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به وجود آمد و چه کسانی آمدند و اعلام کردند که ما ایران مستقل، مقتدر و یکپارچه را میخواهیم که حتی تصور هم نمیکردیم. این رنگینکمان بسیار زیبایی بود که به نمایش گذاشته شد، برای ما ثروت خیلی بزرگی است و باید آن را حفظ کنیم. برای حفظ کردن آن هم نباید توجه خاص به یک قشر خاص و یک گوشه داشته باشیم.
*۸۰-۸۵ درصد مردم هم میخواهند زندگی کنند، میخواهند آینده و معیشتشان تأمین باشد و به ایرانیبودن خود افتخار میکنند، ایران مستقل، مقتدر و یکپارچه را دوست دارند، اما میخواهند زندگی کنند. نمیتوانند مثل حزباللهیها فکر کنند، اهل گذشت و ایثار شاید نباشند، اما اینها جمعیت و شهروندان ایران هستند و باید آنها را حفظ کرد و نگه داشت. من همان موقع هم گفتم که از میان ۱۰ درصد حزباللهیها، دو میلیون نفرشان میگویند که همه ایرانیها باید مثل ما فکر کنند، اینها اشتباه میکنند.
*داستان جنگ ۱۲ روزه خیلی چیزها به ما داد که البته باید از یک سری غافلگیری و مسائل دیگر درس بگیریم که انشالله باید حواسمان جمع باشد و نیروهای مسلح همواره باید دست به ماشه باشند.
*۳ تا از ریشه های تورم در کشور؛ یکی ناترازی بودجه عمومی دولت است، دوم ناترازی بانکها و سوم ناترازیهای صندوقهای بازنشستگی است و در کنارش ناترازی انرژی هم داریم و دیگر چیزها.
*در این وضعیتی که بسیاری از مردمی که از نظر معیشتی در رنج و عذاب هستند، سالی حدود ۲۰۰ میلیارد دلار در کشور یارانه میدهیم. یارانه انرژی، نان، دارو و… اما این یارانه به شدت ناعادلانه است. یعنی هرکس بیشتر مصرف میکند، بیشتر از این یارانهها استفاده میکند. هرکس هم که مصرف کمی دارد، کمتر استفاده میکند. این ظلم است و باید آن را عادلانه کرد.
*۴۰ درصد از خانوادههای ما در کشور اصلاً ماشین ندارند. البته آنها هم از حملونقل عمومی استفاده میکنند و اگر یارانه نباشد، تاکسی و اتوبوس هم گران میشود. اما این میتواند طراحی شود و مردم توجیه شوند و مثل آقای خاویر میلی تورم ۴ رقمی را در عرض دوساله تکرقمی کنند.
*وقتی میگویم یارانه نفری ۷۰ میلیون در سال میشود، از آن طرف میگویم که بنزین هم ۶۰ هزار ۸۰ هزار تومان همزمان میشود. الان به علت کمبود، بنزین وارد میکنیم هر لیتری برایمان ۵۰ هزار تومان درمیآید، در حالیکه ۱۵۰۰ تومان میفروشیم. اگر هم سهمیه نباشد، ۳ هزار تومان میشود. همین ۵۰ هزار تومان برای دولت هزینه میشود. حالا هر کسی بنزین بیشتری مصرف میکند، یارانه بیشتری هم میگیرد، کسی که ۵ ماشین دارد، ۵ برابر استفاده میکند.
* روزهای اول که آقای پزشکیان رئیسجمهور شده بود، نگران بودم که بعد از دو سه ماه یک روز صبح از خواب بیدار شود و بگوید من قول داده بودم؛ اما الان نتوانستم و کنار میکشم و دوخط استعفا بنویسد و برود. واقعاً نگران بودم؛ اما الان از آن نگرانی درآمدم.
* در میان اصولگرایان ما افرادی داریم که خیلی دگم و بسته فکر میکنند و در جریان اصلاحات هم داریم و افرادی هستند که به حالت عادی نمیخواهند اصلاحطلبی کنند و میخواهند هنجارشکنی کنند.
*اینکه سهام عدالت برای ۵۰ میلیون جمعیت است، اما به کام ۴-۵ هزار نفر است. اتفاقا پریشب آقای مدنیزاده وزیر اقتصاد در رسانه ملی گفتند که باید برای سهام عدالت فکر اساسی بکنند. حالا این ۳-۴ هزار نفر چه کسانی هستند؟ اعضاء هیئتمدیره شرکتهای سرمایهگذاری استانی. اینها مثل اختاپوس روی سهام عدالت افتادند و آخر سال هم که میشود، میگویند ۵۰۰ هزار تومان هر سهم سود آورده است.
*حکومتهایی که بر اساس رأی مردم است، یکی از ابزارهای غیرقابلاجتنابشان، حزب است. یعنی نظام دموکراتیک بدون حضور چند حزب قدرتمند، دموکراسی نمیماند. قبلاً هم گفتهام؛ من در هیبت ۴-۵ حزب مقتدر و فراگیر اصلا بر آینده مردم سالاری دینی بیمناک هستم. فکر میکنم که به سر منزل مقصود نمیرسد، هر روز سرمایه اجتماعی ما کاهش پیدا میکند.
*ما در مجلس ترمز آقای هاشمی را کشیدیم و گفتیم تعدیل، بیتعدیل و نباید ادامه پیدا کند. نتیجه کوتاه مدت این بود که تورم ۴۹ و نیم درصد، بعد از یک سال ۱۲ درصد شد. الان میگوییم کاش همان موقع کار را تمام کرده بودیم.
*اصولگرایان ما دو گروه هستند؛ یک گروه خیلی تندرو و گروهی دیگر معتدل هستند. در اصلاحطلبان هم همینگونه است؛ عدهای هستند میخواهند زیر دوخم نظام بروند و کاری به حزب رقیبشان ندارند و یک جاهایی کار بهنظام دارند. هیچ نظامی در دنیا اپوزیسیون خود را برنمیتابد.
۲۹۲۲۱