تاریخ ایران

این فرمانده شهید پیش از انقلاب سرباز گارد جاویدان بود!

در یکی از مسابقات تیراندازی، به عنوان بهترین تیرانداز ارتش سنتو معرفی شد. در واقعه ۱۷ شهریور، زمانی که دستور شلیک به مردم را دریافت کرد، از اجرای فرمان سر باز زد. به همین علت، دستگیر و به اعدام محکوم شد.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از ایبنا، آیین رونمایی از کتاب «ما که خندان می‌رویم»، تالیف گل‌علی بابایی، با حضور سردار حسن حسن‌زاده، فرمانده سپاه محمد رسول‌الله تهران بزرگ؛ نصرت‌الله اکبری، رزمنده گردان مالک اشتر نخعی، محمد ناصری، کارشناس کتاب؛ گلعلی بابایی، مولف اثر چهارشنبه ۲۳ مهر ماه در سالن شهید رشادی برگزار شد.

سردار حسن حسن‌زاده، فرمانده سپاه محمد رسول‌الله (ص) تهران بزرگ؛ درباره روند تکمیل مجموعه «کارنامه عملیاتی لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله» گفت: یکی از کارهایی که در نشر ۲۷ بعثت، آغاز شد و مقام معظم رهبری نیز آن را ملاحظه و تأیید فرمودند، مجموعه «کارنامه عملیاتی لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله» بود. شش جلد از این مجموعه به همت و تلاش گل‌علی بابایی و دیگر عزیزان به اتمام رسیده و چاپ شده است. نخستین جلد آن با عنوان «همپای صاعقه» منتشر شد. در سطح کشور و به‌ویژه در سپاه پاسداران، این موضوع مورد توجه قرار گرفته و به فضل پروردگار، لشکر ۲۷ توانسته با همت بلند فرماندهان و رزمندگان خود، شش جلد از کارنامه عملیاتی لشکر را منتشر کند. سه کتاب دیگر از مجموعه کارنامه‌های عملیاتی لشکر نیز در دست آماده‌سازی است. با تلاش‌های دوستان در نشر ۲۷، به‌ویژه سردار گل‌علی بابایی، این مجموعه کامل خواهد شد و کارنامه‌های عملیاتی لشکر به پایان می‌رسد.

او با تاکید بر حفظ آثار هشت سال دفاع مقدس بیان کرد: ما در دوران جنگ حدود ۴۰ گردان و واحد داشتیم. اگر توفیق یابیم کارنامه عملیاتی همه گردان‌ها و واحدهای لشکر را به اتمام برسانیم، درواقع یک منظومه جامع و کامل از عملکرد درخشان لشکر ۲۷ خواهیم داشت؛ منظومه‌ای که شامل لشکر، عملیات‌ها، گردان‌ها و واحدهاست. من شخصا برخی از این کتاب‌ها را مطالعه کرده‌ام؛ ازجمله بخشی از کتاب «ما که خندان می‌رویم»، احساس کردم از دل همین صفحات می‌توان چندین فیلم کوتاه و سینمایی ارزشمند خلق کرد. باید این آثار را حفظ کنیم، چراکه ماندگار خواهند شد و در آینده به تولیدات فرهنگی و هنری با ارزشی تبدیل می‌شوند.

فرمانده سپاه محمد رسول‌الله (ص) تهران بزرگ؛ با اشاره به روند تولید دیگر آثار مجموعه «کارنامه عملیاتی لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله» گفت: کارنامه عملیاتی گردان «حمزه» چاپ شده است. کارنامه گردان «مالک»، با این کتاب، تا سال ۱۳۶۴ آماده شده و ادامه آن در دست تهیه است. کارنامه گردان «شهادت» تقریبا تمام شده و به‌زودی رونمایی خواهد شد. گردان «سلمان» نیز بخش عمده‌ای از کار را به پایان رسانده است. کارنامه گردان «مخابرات» نیز مدت‌هاست آماده است، توصیه می‌کنم که با سرعت بیشتری به چاپ برسد. وضعیت برخی واحدهای لشکر ۲۷ نیز به این شرح است، واحد «آماده‌سازی»، مصاحبه‌ها و پیاده‌سازی‌ها را به پایان رسانده است. واحد «زرهی»، یگان «دریایی»، گردان «عمار»، «تیپ ذوالفقار»، گردان «میثم» و واحد «بهداری» نیز در حال انجام کار هستند. اگر تمام این‌ها به پایان برسند، هنوز تنها حدود ۵۰ درصد از گردان‌ها و واحدهای ما تکمیل می‌شود. لذا باید تلاش‌ها چند برابر گردد.

او، افزود: فرمایش رهبر معظم انقلاب درباره «صد برابری شدن» کار، بسیار بزرگ است. بعد از وقوع جنگ ۱۲ روزه و تهاجم مستقیم رژیم صهیونیستی و آمریکا به کشور ما، که دومین دفاع مقتدرانه و مقدس ملت ایران رقم خورد، متوجه شدم این سخن چقدر معنا دارد. شکوه و عظمت این شهدا، تشییع باشکوه آنان، و بسیاری از رویدادهای آن دوران، همه باید ثبت شوند و این بار نباید مانند دوران دفاع مقدس تأخیر کنیم. باید تلاش کنیم تا خاطرات و تجربیات شهدایی، از جمله شهید حسن محقق، ثبت و حفظ شود. هرچند تمام خاطرات و تاریخ شفاهی جنگ او را ضبط کرده‌ایم، اما اکنون لازم است دیگران نیز درباره شهید محقق از دوران پس از جنگ تا شهادت سخن بگویند.

خاطرات لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله، ثبت شده است
نصرت‌الله اکبری، رزمنده گردان «مالک اشتر نخعی، لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله»، درباره روند ثبت مستندات «لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله» گفت: پس از جنگ وظیفه خود دانستیم که خاطرات را ثبت و ضبط کنیم، از همین رو از سال ۱۳۸۶ شروع به جمع‌آوری اسناد کردیم. فرماندهان گردان‌ها و گروهان‌ها، مسئول دسته‌ها را برای ثبت خاطرات‌شان دعوت کردیم. کارنامه عملیاتی را که شامل عملیات بیت‌المقدس، فتح‌المبین، عملیات مقدماتی، والفجر یک، و عملیات مسلم بن عقیل بود تا رسیدیم به عملیات والفجر ۴ که نقش گردان «مالک اشتر» در آن بیشتر شد و حضور پررنگی داشت. مستندات تمام عملیات‌های لشکر ۲۷ را جمع آوری کردیم و آماده داریم. باید سرعت بیشتری به این کار داده شود تا کارنامه گردان «مالک» نیز به‌طور کامل بسته شود.

او، به بیان خاطره‌ای از شهید «محمدرضا کارور» فرمانده گردان «مالک اشتر» پرداخت و تصریح کرد: در عملیات خیبر مشخص شد که گردان ما در قسمت طلاییه، یعنی از سمت آب و از پهلو به دشمن بزند. در آن عملیات تعدادی از بچه‌ها به شهادت رسیدند. عملیات ما تغییر پیدا کرد و با گردان «حبیب» و «مالک» رفتیم برای جزیره مجنون. ما تحت امر قرارگاه، مأمور اجرای عملیات شدیم. عملیات مدام به تاخیر می‌افتاد و سه شب متوالی در جزیره بودیم تا زمان اجرای عملیات برسد. خاطرم هست، در شب اجرای عملیات، شهید کارور به من گفت: «نصرت! این آخرین عملیات من است. برنمی‌گردم. دوست دارم جنازه‌ام هم برنگردد.»

رزمنده گردان «مالک اشتر نخعی» در ادامه عنوان کرد: مأموریتی که به ما داده بودند در سه‌راهی جزیره مجنون بود؛ ما موفق شدیم مأموریت را انجام دهیم و حدی که برای ما مشخص شده بود، بگیریم. ساعت حدود شش صبح بود. سمت راست ما هنوز نیامده بود. ارتباط ما با شهید کارور قطع شد، بعد متوجه شدم که همان شب عملیات، شهید کارور به وسط ستون می‌رود و با آتش‌بار دشمن، به شهادت می‌رسد. در همان روز، سمت منطقه‌ای که او شهید شده بود رفتیم اما نتوانستیم پیکر شهید کارور را پیدا کنیم. او همان شب گفته بود: «من شهید می‌شوم و جنازه‌ام برنمی‌گردد، دوست دارم مفقودالاثر باشم.» و همان‌طور هم شد.

«ما که خندان می‌رویم» گردان مالک اشتر را چون شخصیتی زنده روایت کرده است

پژوهش و نثر روان، دو ویژگی کتاب «ما که خندان می‌رویم»
محمد ناصری، کارشناس کتاب؛ به انسجام و پژوهش‌محور بودن اثر اشاره کرد و گفت: در همه کارهای گلعلی بابایی دو وجه اساسی وجود دارد؛ وجه اول، پژوهشی همه‌جانبه، گسترده، عمیق. آثار او معمولا از نوعی پژوهش واقعی و دقیق برخوردارند. یعنی وقتی وارد تحقیق می‌شود، به معنای واقعی کلمه «پژوهش» می‌کند. ویژگی دوم آثار گل‌علی بابایی، نثر روان و دوست‌داشتنی آن است. او پیش از این نیز کتاب‌هایی در ارتباط با لشکر نوشته است؛ اما به نظر من، پس از سه دهه، کاری که در کتاب «ما که خندان می‌رویم» انجام داده، از همه آثار پیشینش دشوارتر است.

او افزود: گل‌علی بابایی، در آغاز کار با حجم عظیمی از اطلاعات روبه‌رو شد؛ اطلاعاتی از زمان‌ها، مکان‌ها و افراد مختلف. باید این دانه‌های پراکنده تسبیح را با یک رشته به هم وصل می‌کرد تا هویتی منسجم، خواندنی، شنیدنی و تأثیرگذار پیدا کند. و این هنر بابایی در این کتاب است. بسیاری از پژوهشگران در میانه پژوهش گم می‌شوند و به همین دلیل آثارشان انسجام لازم را ندارد. اما گل‌علی بابایی در کتاب «ما که خندان می‌رویم»، توانسته اثری منسجم و مخاطب‌پسند بنویسد. اینکه کسی بیاید و «گردان مالک» را به عنوان یک شخصیت واحد ببیند، یعنی از بالا تمام گردان را در قالب یک موجود زنده، پویا و منسجم روایت کند، کاری بسیار دشوار است.

او قبل از انقلاب، سرباز گارد جاویدان بود و در ارتش سنتو به‌ عنوان تیرانداز برتر شناخته می‌شد. در یکی از مسابقات تیراندازی، به عنوان بهترین تیرانداز ارتش سنتو معرفی شد.

کتاب «ما که خندان می‌رویم» بر پایه تحقیقات میدانی گردان مالک تدوین شده است
گل‌علی بابایی، مولف اثر، درباره روند پژوهش کتاب «ما که خندان می‌رویم» گفت: شهید داریوش ریزوندی از دیگر فرماندهان گردان مالک اشتر بود. برای این‌که بدانم شهید ریزوندی و دوستان هم‌رزمش که از کشتی‌گیرها و پهلوانان اسلام‌آباد غرب بودند چگونه سر از تیپ ۲۷ درآوردند، به کرمانشاه، رفتم و تحقیق را آغاز کردم. در روند تحقیق متوجه شدم، روزی حاج احمد همت به سپاه سرپل ذهاب می‌رود و دنبال فرمانده گردان برای عملیات مسلم بن عقیل در سومار می‌گردد. در همان زمان شهید ریزوندی را به او معرفی می‌کنند. شهید قاسم دهقان نیز از چهره‌هایی است که درباره‌اش فیلمی ساخته شده، ازجمله فیلم «خون‌باز». داستان زندگی قاسم دهقان بسیار شنیدنی است. او قبل از انقلاب، سرباز گارد جاویدان بود و در ارتش سنتو به‌ عنوان تیرانداز برتر شناخته می‌شد. در یکی از مسابقات تیراندازی، به عنوان بهترین تیرانداز ارتش سنتو معرفی شد. در واقعه ۱۷ شهریور، زمانی که دستور شلیک به مردم را دریافت کرد، از اجرای فرمان سر باز زد. به همین علت، دستگیر و به اعدام محکوم شد، اما با پیروزی انقلاب اسلامی از مرگ نجات یافت.

او افزود: بعدها او از فرماندهان سپاه شد. در عملیات والفجر مقدماتی به‌ عنوان معاون گردان حضور داشت و زخمی شد. سپس در عملیات والفجر یک، فرمانده گردان مالک بود. پس از آن، به‌شدت مجروح شد و پس از بهبودی نسبی، به کارهای هنری روی آورد و با مجموعه‌های فرهنگی همکاری می‌کرد. آخرین فرمانده گردان، شهید محمدرضا کارور بود. یک روز، پس از عملیات والفجر یک گفت: «ما احتکار ارزاق دیده بودیم، اما احتکار فرمانده ندیده بودیم! این دیگر چیست که همه فرمانده‌ها جمع شده‌اند در یک گردان؟» پس از کمی گلایه، محمدرضا کارور به نصرت اکبری گفت: «پاشو بریم، یک گردان تشکیل بدهیم.» پرسیدم: «کجا برویم؟» گفت: «برویم گردان مالک را دوباره تشکیل بدهیم.» و این‌گونه شد که گردان مالک دوباره شکل گرفت. در عملیات خیبر، شهید کارور فرمانده گردان بود. در همان عملیات به شهادت رسید و هیچ اثری از پیکرش یافت نشد. پس از او، نصرت‌الله اکبری فرمانده گردان شد.

در پایان، گل‌علی بابایی، مولف اثر، از تمامی افرادی که در مراحل پژوهش و نگارش کتاب «ما که خندان می‌رویم» با او همکاری داشتند تشکر و قدرانی کرد.

۲۵۹

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا