انتقاد از نماینده پرحاشیه مجلس در روزنامه اصولگرا: هم خطای اخلاقی است، هم ضد کرامت انسانی،هم انحراف در تفکر

اظهارات تازه مجتبی بانکیپور، نماینده مجلس و رئیس کمیسیون مشترک طرح حمایت از خانواده و جوانی جمعیت، درباره نسبت شهدای جنگ ۱۲روزه با آمار تولدهای اخیر، بار دیگر نوع نگاه مسئولان به مسئله جمعیت را زیرسؤال برد.
به گزارش ایرانی مگ روزنامه فرهیختگان نوشت: وقتی جان انسان، چه شهید و چه نوزاد، در معادلات آماری تقلیل مییابد، نهتنها حرمت زندگی انسانی قربانی میشود، بلکه مسیر مواجهه علمی و اجتماعی با بحران جمعیت نیز منحرف میگردد. «در ازای بیش از هزار شهید، بیش از ۳۰ هزار تولد داشتهایم.»
این جمله ساده که در ظاهر شاید نوعی امیدآفرینی جمعیتی تلقی شود، در لایههای زیرین خود نشانهای است از یک انحراف جدی در شیوه تفکر و تحلیل برخی تصمیمگیران کشور.
مقایسه شهادت با تولد، جانباخته با جانِ زادهشده، نه صرفاً یک خطای آماری، بلکه یک خطای اخلاقی است. این نوع سخنگفتن، نهتنها فاقد درک علمی از مفهوم جمعیت و نسبت آن با توسعه است، بلکه نشانهای از فروکاستن کرامت انسانی به ارقام و نمودارهاست.
در حافظه تاریخی ملت ایران، شهید جایگاه قدسی دارد و نوزاد حامل رؤیای آینده است. پیوندزدن این دو در یک نسبت عددی، بدون هیچ مبنای مفهومی یا عقلانی، بیش از آنکه دلگرمکننده باشد، نشانهای از فرسودگی ادبیات سیاستگذاری است؛ سیاستگذاریای که بهجای صورتبندی دقیق مسئله، آن را در قالب جملاتی سطحی و احساسی به افکار عمومی عرضه میکند.
آمار رسمی تولدها چه میگوید؟
برخلاف آنچه بانکیپور با شور و حرارت در رسانهها عنوان کرده، گزارش رسمی سازمان ثبتاحوال کشور از افت معنادار آمار ولادت در بهار امسال خبر میدهد. مجموع تولدهای ثبتشده در سهماهه نخست جاری برابر با ۲۱۳ هزار نوزاد بوده است؛ عددی که نسبت به مدت مشابه سال قبل، حدود ۲۵ هزار تولد کمتر را نشان میدهد. کاهش ۱۰ درصدی موالید، آن هم در شرایطی که سیاستهای رسمی کشور روی افزایش جمعیت متمرکز شدهاند، زنگ خطری است که باید دقیق و جدی شنیده شود، نه آنکه پشت جملات احساسی پنهان بماند. این در حالی است که حتی مقایسه کلیتر روند تولد در دهه اخیر نیز نشان میدهد نرخ باروری در سراسر کشور به زیر سطح جانشینی رسیده و بهویژه در کلانشهرهایی چون تهران، اصفهان، شیراز و مشهد شیب سقوط جمعیت جوان، شدیدتر از میانگین کشوری است.
بازتولید یک خطای راهبردی
اظهارات بانکیپور از یک زاویه مهم دیگر نیز نیازمند نقد است. اینکه چرا مسئلهای به این پیچیدگی و عمق، به یک «نسبت» آماری فروکاسته میشود؟ در چه چهارچوبی میتوان تصور کرد شهادت انسانهای بزرگ، با زایش نوزادان گمنام در ترازوی آمار قابلمقایسه است؟ و مهمتر آنکه این نگاه عددمحور، چه تأثیری در جهتگیریهای کلان حکمرانی جمعیتی خواهد داشت؟ یکی از بحرانهای مزمن در سیاستگذاری عمومی ایران، برخورد کمیگرایانه با مسائل کیفی است. اینکه فکر کنیم صرفاً با افزایش عدد تولدها میتوان بحران جمعیتی را حل کرد، عین سادهسازی خطرناک یک معضل چندلایه است. نوزاد، بهخودیخود سرمایه نیست؛ آنچه او را به سرمایه تبدیل میکند، زیرساختهایی است که قرار است او در آن بالنده شود؛ زیرساختهایی مثل خانواده، آموزش، بهداشت، امنیت، اشتغال، رفاه و امید به آینده.
17302