کتاب و ادبیات

ازدواج جوانان و تحریم‌ها!

طرف جهیزیه اش آماده است و خانۀ بختش هم مهیا و مشکل مکان و مسکن برای مهرورزی هم ندارد؛ اما تاریخ ازدواجش را مشخص نمی کند. معتقد است که بعد از رفع تحریم ها اعلام خواهد کرد. ای بسا که که دلواپس نرخ مهریه است.

رضا رفیع – ضمیمه ادب و هنر روزنامه اطلاعات: آنچه می خواهیم بفرماییم؛هیچ ربطی و بلکه هیچ دخلی به آنچه که پیش از ما، دستیار ویژۀ رئیس جمهور،همین چند روز پیش فرموده اند، ندارد. برای این که فرمایش ما از فرمایش ایشان جدا شود، اجازه بدهید همین ابتدای این مقال و قیل و قال، فرمایش ایشان را نقل کنیم، بعدش به فرمایش خودمان بپردازیم.

اصـل فرمــایـش:«جوانان استطاعت مالی برای ازدواج ندارند و دولت وظیفه دارد این مشکلات را بر طرف کند و امیدواریم با لغو تحریم ها این مشکلات بر طرف شود.»ــ منبع موثق

فرمایشات ما: هرچند که از حیث دستوری،«فرمایشات»غلط است،اما این یک غلط هم روی سایرغلط های ما!…فقط دیکتۀ نانوشته غلط ندارد. حالا اصل فرمایش متین ما در باب اثرگذاری تحریم های ناجوانمردانه بر روی ازدواج های جوانمردانه هم همین است که واقعاً اثرات منفی و بازدارنده دارد.

طرف جهیزیه اش آماده است و خانۀ بختش هم مهیا و مشکل مکان و مسکن برای مهرورزی هم ندارد؛ اما تاریخ ازدواجش را مشخص نمی کند. معتقد است که بعد از رفع تحریم ها اعلام خواهد کرد. ای بسا که که دلواپس نرخ مهریه است.

نمونه های دیگر: به نظر مبارک ما ــ و امثال ما ــ نه تنها تحریم  ها با کاهش ازدواج ها در ارتباطی تنگاتنگ و بلکه هم شدیدتر می باشد، که بر روی خیلی از چیزهای حساس دیگر هم اثرگذار است و تأثیرات منفی و بازدارنده دارد. برای این که عرایض ما مستند باشد، ذیلاً به چند نمونۀ آزمایش شده و چند صحنۀ مشاهده شده دیگر،توجه بفرمایید:

۱ـ صحنه ای در منزل: مهمان خانه دارد خداحافظی می کند که به سلامتی برود. ظاهراً شارژ اینترنت صاحبخانه تمام شده است. دم در مشغول باز کردن گره بند کفش خود است که گرهش گویا کمی سفت شده و به سختی باز می شود. با عصبانیت می گوید:«لعنت به این تحریم ها…..چقدر سفت شده این گره بند کفشم!»

۲ـ صحنه ای در مغازه: مشتری دارد به شانۀ تخم مرغ نگاه می کند و زیر لب زمزمه می کند:«شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم» و از مغازه دار علت گرانی تخم مرغ را می پرسد. صاحب مغازه می گوید که به خاطر تحریم هست. اگر تحریم ها برداشته شود، مرغ های مملکت دوشیفته کار می کنند. جای کار
بیشتر دارند.

۳ـ صحنه ای در درمانگاه: مریضی در حال آماده شدن برای تزریق آمپول در ناحیۀ مورد نظر است. آمپول زن کاربلد از آمپول خور کارکشته می خواهد که همکاری کند:«شل کن…شل کن!»؛ اما با این وجود،چنان تزریقی می کند که صدای طرف به آخ بلند می شود. آمپول زن عذرخواهی می کند که:«ببخشید؛ مملکت در شرایط تحریم است و بهتر از این نمی شد زد!»

۴ـ صحنه ای در بانک: اقشار یارانه بگیر، تماماً صف کشیده اند که یارانه شان را دریافت کنند. یکی از دهک های پایین جامعه به دهک دیگر می گوید:«آخه تا کی همش ۴۵ تومان؟…. مگه هرسال قیمت ها ثابت مانده که مبلغ یارانه تکان نمی خورد؟» یکی از دهک های همدرد،دست روی شانه اش می گذارد که:«ای عزیز دل برادر؛ بگذار تحریم ها برداشته شود؛آن وقت یارانۀ اشخاص پولدار و برخوردار قطع می شود و در عوض یارانۀ ما بیشتر می شود. دعا کن تخم تحریم ها وربیفتد برادر!»

۵ ـ صحنه ای در کوچه: به شخصی که خودرو خود را درعرض پیاده رو پارک کرده، می گویم:«عزیز من(طرف آقاست)؛چرا مانع رفت و آمد مردم شده ای؟ مگر این کار، تضییع حق الناس نیست؟»؛ عصبانی می شود و می گوید:«نفست از جای گرمی در می آید. با وجود این تحریم ها چه توقعاتی داری!»

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا