آقای پزشکیان! بعد از یکسال و نیم قابل قبول نیست بگویید چه اوضاع خرابی را تحویل گرفتید؛ همان اول باید می گفتید

هنوز زمان زیادی از انتخابات ریاستجمهوری پارسال نگذشته و با وجودی که به قول مرحوم احمد شاملو، ما جامعهای هستیم که حافظه تاریخی نداریم، ولی انصاف باید داد که یکسالونیم آنقدر زمان درازی نیست که به این سرعت خاطره انتخابات پارسال را فراموش کنیم.
به گزارش خبرآنلاین روزنامه هم میهن نوشت: یکی از خاطرات هنوز زنده پارسال، مناظرات انتخاباتی و ادعاهای عجیب و غریب کاندیداهاست، از صادرات یازده میلیارد دلار خیار و گوجه به روسیه تا آن ادعا که «من تا آخرش میمانم» و نماند.
اما خب اینها ادعاهای بازندگان انتخابات است و هرچه هست؛ بازنده، آن هم از نوع بازندهای که تازه بعد از 30 سال متوجه شده که فرهنگ جامعه تغییر کرده و در هر کوی و برزن کافه راه افتاده و الان احساس خطر کرده و احتمالاً میخواهد یک طرح از نوع همان ذهنیتی که رفاه و خوشبختی مردم را در ایجاد محدودیت میبیند، برای محدود ساختن رونق کافیشاپها و از جنس همان صادرات یازده میلیارد دلاری به روسیه بدهد. اما بازنده که زدن ندارد، برویم سراغ جناب برنده.
جناب برنده ما که آقای پزشکیان باشد، یادمان هست که یکسال و نیم پیش در ایام انتخابات چه میگفت، مکرراً تاکید داشت که من خودم برنامه ندارم و آمدهام تا برنامههای مصوب قبلی را اجرا کنم و اگر مشکلی هست در عدم وجود برنامه نیست که برنامه داریم و باید همان را اجرا کرد.
ما هم خوشحال و خندان، نهتنها از ایشان حمایت کردیم که عدهای کت و عدهای دیگر هر چیز تنشان بود درآوردند و به میدان آمدند تا مردم قهرکرده با صندوق را راضی کنند که به پای صندوق بیایند و ایشان را انتخاب کنند که بیشتر از 39 درصد واجدان شرایط رای دادن نیامدند و انتخابات به مرحله دوم رسید و ما وحشت کردیم که یا خدا، اگر همت نکنیم و نیائیم و مردم را هم نیاوریم، یک مصیبتی بر سرمان خراب میشود که مصیبت معجزه هزاره سوم پیش پایش لنگ میاندازد و آمدیم خوشبختانه طرحهای محدودسازی از نوع اعلام خطر کافهها، و صاحب این آژیر خطر، رئیسجمهور نشد و کاندیدای ما به پاستور رفت.
اما به پاستور رفتن تازه اول کار بود. همان موقع من هم مثل بسیاری دیگر از هواداران پای کار ایشان که برایمان فقط چند کت و پیراهن جر خورده مانده بود، به ایشان پیشنهاد کردیم که همین اول کار به ملت یک گزارش بدهد که چه تحویل گرفته و با امکان و توانی که دارد، قرار است مرحله به مرحله چه چیزی به مردم تحویل دهد؟ که البته ایشان استنکاف کرد و گفت من کسی نیستم که پشت سر دیگران حرف بزنم و آمدهام که کار کنم.
خب بسیار هم عالی، ولی هرچه زمان گذشت، بر ایشان معلوم شد که نخیر، این تو بمیری از آن تو بمیریها نیست و برای همین، جناب رئیسجمهور یواش یواش شروع کرد به غُر زدن و این غُرغُرها آنقدر تکرار شد، که شد ترجیعبند هر سخنرانی ایشان و آخر به آنجا رسید که گفت من نمیتوانم، شما اگر میتوانید بیائید انجام دهید که البته هرکس هم آمد، به کارش نگرفتند.
احتمالاً وقتی اطرافیان رئیسجمهور به ایشان گفتند این که نمیشود، شما آمدی کار انجام دهی، نمیشود که هنوز یکسال نشده بگویی من نمیتوانم، هر کس میتواند بیاید انجام دهد و شاید برای همین بود که جناب پزشکیان در سفر استانی و سخنرانی اخیرش از وضعیتی که تحویل گرفته، گفته است «آیا بیآبی را ما آورده بودیم؟مشکل آب، مشکل برق، مشکل گاز، مشکل پول، مشکل تورم، مشکل خارجی، تازه اتفاق افتاده بود که گفتید چی شد؟…» و کلی گله و شکایت و البته اینکه کلی هم کار کردهاند.
خب جناب پزشکیان عزیز؛ ما که همان اول گفتیم بیا یک گزارش دقیق و کارشناسی به مردم بده که چه چیزی تحویل گرفتهای تا مردم متوجه شوند که اصلاً برای همین خرابیهاست که بعد از فقط سه سال سپردن کار به جماعتی که فقط در یک قلم، چنان چای دبشی دم کردهاند و برای ملت سه میلیارد و هفتصد میلیون دلار فاکتور کردهاند و یک آب هم رویش، که ساختار به این نتیجه رسید که نخیر اینطور نمیشود یکدست کشور را اداره کرد.
ولی خب رئیسجمهور ما، ساختار این را میداند که کار به چه بحرانی رسیده، گیرم شما آنوقت که از مردم رای گرفتید نمیدانستید، ولی اقلاً یک هفته بعد از شروع به کار که فهمیدید کار چقدر خراب است، نه اینکه بگذارید بعد از یک و نیم سال که الان کابینهات را همان شکستخوردگان تهدید به استیضاح میکنند.
تازه غیر از این، برای مردم که آقای «الف» با آقای «ب» فرق ندارد، شما نه و رقیب شما؛ کل مدیریت کشور را مردم یک ید واحده میدانند و شما را ادامه قبلیها که اتفاقاً چون شما، هم وزیر بودی و هم سالها وکیل، دقیقاً از همان قبلیهایی، حالا گیرم با کاپشن که اتفاقاً کاپشنپوشاش را هم تجربه کردهایم، این که بعد از یکسال و نیم بگوئید خراب بود وقتی تحویل گرفتم، دیگر الان قابل قبول نیست چون اولاً گزارشاش را ندادهاید، ثانیاً گفته بودی من کسی نیستم که تقصیر را به گردن قبلیها بیاندازم و الان انداختی و شدهاید مثل دیگران. هرچند رسم پریرویی همین است.
17302




